سرمایه در گردش (Working Capital)

مفهوم:

والد:

بعد:

فرزند:


لید

سرمایه در گردش، نشاندهنده امکان نقدپذیری برای یک فرد یا یک کسب و کار باشد. سرمایه در گردش بخشی از سرمایه یک شرکت است  که در عملیات تجاری روزمره شرکت به‌کار گرفته می‌شود و متشکل است از دارایی‌های جاری (اساسا موجودی معاملاتی، بدهکاران و پول نقد) منهای بدهی‌های جاری (اساسا طلبکاران تجاری). عوامل بیشماری می‌تواند بر اندازه و نیاز به سرمایه در گردش در یک بنگاه تاثیر بگذارد. بنابراین هیچ قاعد یا روش دقیقی برای تعیین مقدار دقیق سرمایه در گردش خالص یا ناخالص برای هر بنگاه وجود ندارد. داده ها و مساله هر شرکت باید تحلیل شود تا مقدار سرمایه در گردش را تعیین کرد. با این‌حال، سطح بهینه دارایی‌های جاری به عواملی همچون ماهیت کسب و کار، شرایط عرضه، دردسترس بودن اعتبار، سیاست تولید، سیاست اعتباری بنگاه‌ها، رشد و گسترش، تغییر سطح قیمت، حجم فروش، نقدینگی و سودآوری بستگی دارد.

تعریف به حد

سرمایه در گردش یکی از انواع شاخص‌های مالی است و به مفهوم وجوه نقد در دسترس برای عملیات روزمره یک کسب‌وکار است و معادل مابه‌التفاوت بین دارایی‌های جاری و بدهی‌های جاری است. این سرمایه در کنار دارایی‌های ثابت نظیر کارخانه و تجهیزات، به عنوان بخشی از سرمایه عملیاتی محسوب می‌شود. در این میان، سطح بهینه دارایی‌های جاری به عواملی همچون ماهیت کسب و کار، شرایط عرضه، دردسترس بودن اعتبار، سیاست تولید، سیاست اعتباری بنگاه ها، رشد و گسترش، تغییر سطح قیمت، حجم فروش، نقدینگی و سودآوری بستگی دارد.

وجوه افتراق یا شقوق مختلف

سرمایه در گردش معیاری مالی و بیانگر نقدینگی عملیاتی در دسترس یک کسب و کار، سازمان یا هر نهاد دیگری مشتمل بر نهاد دولتی است و اغلب نقدینگی عملیاتی را در اختیار شرکت‌ها، سازمان‌ها یا نهادهای دولتی قرار می‌دهد.

فهرست مطالب

مقدمه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

دو مفهوم از سرمایه در گردش یعنی کمّی و کیفی وجود دارد. عده‌ای نیز این دو مفهوم را به شکل مفهوم ناخالص و مفهوم خالص تعریف می‌کنند. مطابق با مفهوم کمّی، مقدار سرمایه در گردش به «کل دارایی‌های جاری» اشاره دارد. دارایی‌های جاری در این مفهوم سرمایه در گردش ناخالص گفته می‌شوند. مفهوم کیفی یک ایده در رابطه با منبع تامین مالی سرمایه  به ما می‌دهد. مطابق با مفهوم کیفی مقدار سرمایه در گردش، به «مازاد دارایی‌های جاری یک بنگاه نسبت به بدهی های جاری» اشاره دارد. ال جی گوتمان سرمایه در گردش را «نسبت دارایی‌های جاری یک بنگاه تعریف کرد که از صندوق‌های بلندمدت تامین مالی می‌شود». مازاد دارایی‌های جاری نسبت به بدهی‌های جاری را «خالص سرمایه در گردش» می‌نامند. در این مفهوم «سرمایه در گردش خالص» بیانگر مقدار دارایی‌های جاری است که باقی می‌ماند درصورتیکه همه بدهی‌های جاری پرداخت شود. هر دو مفهوم سرمایه در گردش نقاط اهمیت خاص خودشان را دارند. «اگر اهداف سنجیدن اندازه و دامنه دارایی جاری مورد استفاده باشد، "مفهوم ناخالص" مفید است؛ در صورتی که برای ارزیابی موقعیت نقدینگی یک بنگاه اقتصادی "مفهوم خالص: مرتبط و مرجح می شود. ضروری است معنای دارایی های جاری و بدهی های جاری را برای یادگیری معنای سرمایه در گردش که در زیر تبیین می شود درک کنیم.

ترکیب سرمایه در گردش[ویرایش | ویرایش مبدأ]

دارایی‌های جاری[ویرایش | ویرایش مبدأ]

یکی از دارایی جاری مهم، حساب‌های دریافتنی است. حساب‌های دریافتنی به وجود می آید چون شرکت‌ها معمولا انتظار ندارند مشتریان پول خریدهای خود را بی درنگ بپردازند. این صورتحسابهای پرداخت‌نشده یک دارایی ارزشمند هستند که شرکت‌ها انتظار دارند قادر به نقد‌کردن آنها در آینده نزدیک باشند. بخش اصلی حسابهای دریافتنی شامل صورتحساب های پرداخت نشده از فروش به دیگر شرکتها است که به اعتبار تجاری مشهور هستند. باقیمانده آن از فروش کالاها به مصرف‌کننده نهایی ایجاد می شوند. اینها به عنوان اعتبار مصرف کننده شناخته می شوند. دارایی جاری مهم دیگر موجودی کالا است. موجودی های کالا شامل مواد خام، کار در جریان، یا کالای ساخته شده منتظر فروش و حمل هستند. دارایی‌های جاری باقیمانده پول نقد و اوراق بهادار قابل فروش هستند.

بدهی‌های جاری[ویرایش | ویرایش مبدأ]

دارایی جاری اصلی یک شرکت شامل صورت‌حسابهای پرداخت نشده است. اعتبار یک بنگاه باید بدهی بنگاه دیگر باشد. بنابراین تعجبی ندارد که بدهی جاری اصلی یک شرکت شامل حسابهای پرداختنی باشد، یعنی پرداخت‌های معوقه به دیگر شرکت‌ها است. بدهی جاری اصلی دیگر از استقراض کوتاه مدت تشکیل می‌شود.

سرمایه در گردش و چرخه تبدیل نقد[ویرایش | ویرایش مبدأ]

تفاوت بین دارایی‌های جاری و بدهی جاری به عنوان سرمایه در گردش خالص شناخته می‌شود اما مدیران مالی اغلب این تفاوت را خیلی ساده (اما غیردقیق) سرمایه در گردش می‌نامند. معمولا دارایی های جاری از بدهی‌های جاری تجاوز می‌کند، یعنی بنگاه‌ها سرمایه در گردش خالص مثبتی دارند. در مورد شرکت‌های تولیدی امریکا، دارایی‌های جاری به طور میانگین ۳۰ درصد بالاتر از بدهی‌های جاری هستند.

برای فهمیدن اینکه چرا بنگاه‌ها به سرمایه در گردش خالص نیاز دارند شرکت کوچکی به نام «سوغات ساده۱» را تصور کنید که اقلام بدیع کوچک برای فروش در مغازه های هدیه فروشی می‌سازد. این شرکت مواد خام ازقبیل چرم، مروارید  و الماس مصنوعی را به شکل نقدی می خرد، آنها را به کالاهای ساخته شده مثل کیف پول یا بدلیجات تبدیل می کند و سپس این کالاها را به شکل اعتباری می‌فروشد. شکل 1 چرخه کامل این عملیات را نشان می‌دهد. اگر ترازنامه این بنگاه را در آغاز این فرایند آماده کنید پول نقد را می‌بینیم (یک دارایی جاری). اگر اندکی به تاخیر بیفتید، متوجه می شوید پول نقد را ابتدا جایگزین موجودی کالای مواد خام کردید و سپس بوسیله موجودی کالای ساخته شده (همچنین دارایی‌های جاری). وقتی کالاها فروخته می‌شود موجودی کالا جای خود را به حسابهای دریافتنی (دارایی جاری دیگر) می‌دهد و سرانجام وقتی مشتریان صورتحساب خود را می‌پردازند بنگاه سودش را برمی دارد و مانده نقدی جایگزین می‌شود.

عناصر سرمایه در گردش دایما با چرخه عملیات تغییر می کند اما مقدار سرمایه در گردش ثابت است. این یک دلیلی است که چرا سرمایه در گردش خالص، سنجه خلاصه مفیدی از بدهی یا دارایی های جاری است.

Working Capital.jpg

شکل 1. چرخه ساده عملیات[۱]

شکل 2 چهار مقطع زمانی مهم در چرخه تولید را نشان می‌دهد که روی سرمایه‌گذاری بنگاه در سرمایه در گردش تاثیر می‌گذارد. بنگاه این چرخه را با خرید مواد خام شروع می‌کند اما پول آنها را بیدرنگ نمی‌پردازد. این تاخیر همان دوره حساب‌های پرداختنی است. بنگاه مواد خام را فرآوری می کند و سپس کالای ساخته شده را می‌فروشد. تاخیر بین سرمایه گذاری اولیه در موجودی کالا و تاریخ فروش، دوره موجودی کالا است. برخی اوقات پس از اینکه بنگاه کالاها را فروخت مشتریانش صورتحساب را می‌پردازند. تاخیر بین تاریخ فروش و تاریخی که بنگاه به پولش می‌رسد دوره حسابهای دریافتنی است. بخش بالای شکل 2 نشان می‌دهد کل تاخیر بین خرید اولیه مواد خام و پرداخت‌های نهایی از مشتریان، حاصل جمع موجودی کالا و دوره‌های حساب‌های دریافتنی است: نخست مواد خام باید خریداری شود فراوری شود و فروخته شود و سپس صورتحساب‌ها باید جمع آوری گردد. اما زمان خالصی که شرکت بدون پول نقد است به اندازه زمانی کاهش می‌یابد که برای پرداخت صورت‌حسابهای خودش نیاز است. طول زمان بین پرداخت بنگاه برای مواد خام و جمع آوری مبلغ از مشتری به چرخه تبدیل پول نقد بنگاه مشهور است. به طور خلاصه چرخه تبدیل نقد= (دوره موجودی کالا + دوره دریافتنی‌ها) – دوره حسابهای پرداختنی

Working Capital 2.jpg

شکل 2. چرخه تبدیل نقد

عملیات سرمایه در گردش[ویرایش | ویرایش مبدأ]

چرخه تبدیل پول نقد تا حد زیادی در کنترل مدیریت است. برای مثال حساب‌های دریافتنی تحت تاثیر دوره های اعتباری است که بنگاه به مشتریان خود عرضه می دارد. با سخت گرفتن با مشتریانی که پرداخت قبوض خود را به کندی انجام می دهند امکان کاهش مقدار پولی که به اسناد دریافتنی گره خورده است وجود دارد. به طور مشابه، بنگاه می‌تواند سرمایه گذاری خود در موجودی مواد خام را کاهش دهد.

این ملاحظات نشان می‌دهد سرمایه‌گذاری در سرمایه در گردش هم هزینه وهم فایده دارد. برای مثال، هزینه سرمایه‌گذاری بنگاه در اسناد دریافتنی بهره‌ای است که می توانست به دست آید اگر مشتریان قبوض خود را زودتر پرداخت کرده بودند. بنگاه همچنین درآمد بهره را از دست می‌دهد وقتی که مانده های  نقدی را بیکار نگه می دارد به جای اینکه پول را برای کار در اوراق بهادار قابل فروش به کار اندازد. هزینه نگهداشتن موجودی کالا شامل نه فقط هزینه فرصت سرمایه بلکه همچنین هزینه های ذخیره سازی و بیمه و ریسک فاسد‌شدن یا کهنه شدن می شود. با وجود هزینه‌های نگهداری کالا است که بنگاه ها تشویق می شوند تا دارایی های جاری را در حداقل نگه دارند.

درحالی که هزینه‌های نگهداری، سرمایه گذاری زیاد در دارایی های جاری را متوقف می کند، میزان خیلی کم دارایی های جاری هم احتمال اینکه بنگاه با هزینه های کمبود مواجه شود را بیشتر می سازد. برای مثال اگر موجودی مواد خام بنگاه تمام شود مجبور به تعطیل تولید خواهد شد. به طور مشابه، تولیدکننده ای که موجودی کالاهای تکمیلی اندکی نگه می دارد احتمال بیشتری است که گیر بیفتد و توانایی انجام آنی سفارشات را نداشته باشد. همچنین معایبی بر نگهداشتن «موجودی های» اندک نقدی وارد است. اگر پول نقد بنگاه تمام شود مجبور به فروش اوراق بهادار و تحمل هزینه های غیرضروری خریدو فروش آنها می شود. بنگاه همچنین شاید سطح خیلی کمی حسابهای دریافتنی نگه دارد. اگر بنگاه سعی کند با محدود کردن فروش اعتباری، حسابهای دریافتنی را به حداقل رساند شاید مشتریانش را از دست بدهد. یک شغل مهم مدیر مالی برقراری توازن بین هزینه ها و منافع دارایی های جاری است یعنی یافتن آن سطحی از دارایی های جاری که حاصل جمع هزینه های نگهداری کالا و هزینه های کمبود را به حداقل برساند.

عوامل تأثیرگذار بر الزامات سرمایه در گردش[ویرایش | ویرایش مبدأ]

عوامل بیشماری می‌تواند بر اندازه و نیاز به سرمایه در گردش در یک بنگاه تاثیر بگذارد. بنابراین هیچ قاعد یا روش دقیقی برای تعیین مقدار دقیق سرمایه در گردش خالص یا ناخالص برای هر بنگاه وجود ندارد. داده ها و مساله هر شرکت باید تحلیل شود تا مقدار سرمایه در گردش را تعیین کرد. در مجموع، سطح بهینه دارایی‌های جاری به تعیین‌کننده‌های زیر بستگی دارد.

ماهیت کسب و کار- بنگاه‌های تجاری و صنعتی به وجوه بیشتری برای سرمایه در گردش نیاز دارند. بنگاه‌هایی که با خدمات عام‌المنفعه عمومی سروکار دارند به سرمایه در گردش کمتری نیاز دارند.

شرایط عرضه- اگر عرضه موجودی کالا آنی و کافی باشد به وجوه مالی کمتری نیاز خواهد بود. اما اگر عرضه فصلی یا غیرقابل پیش بینی بود وجوه بیشتری در موجودی کالا سرمایه گذاری خواهد شد.

سیاست تولید- در مورد نوسانات فصلی در فروش، تولید مطابق آن نوسان خواهد کرد و نهایتا الزامات سرمایه در گردش نیز نوسان خواهد کرد.

دردسترس بودن اعتبار- اگر تسهیلات اعتباری در دسترس از بانک‌ها و تامین کنندگان در شرایط مطلوبی باشد به سرمایه در گردش کمتری نیاز خواهد بود. اگر چنین تسهیلاتی در دسترس نباشد سرمایه در گردش بیشتری برای جلوگیری از ریسک نیاز خواهد بود.

سیاست اعتباری بنگاه‌ها- در برخی بنگاه ها بیشتر فروش به شکل نقدی است و حتی پیشاپیش دریافت می شود درحالی در دیگر فروش‌ها به شکل اعتباری است و پرداخت‌ها فقط پس از یک ماه یا دو ماه دریافت می‌شود.

رشد و گسترش- نیاز به سرمایه در گردش با رشد و گسترش یک بنگاه افزایش می‌یابد.

تغییر سطح قیمت- با افزایش قیمت‌ها به سرمایه در گردش بیشتر و بیشتری برای همان میزان دارایی جاری نیاز خواهد بود.

گردش سرمایه در گردش- با افزایش گردش سرمایه در گردش، به سرمایه در گردش کمتری نیاز خواهد بود و برعکس.

حجم فروش- این مستقیما بیانگر الزام سرمایه درگردش است. با افزایش فروش به سرمایه در گردش بیشتری برای کالاهای ساخته شده و بدهکاران نیاز است برعکس آن نیز درست است.

نقدینگی و سودآوری- بین نقدینگی و سودآوری رابطه منفی وجود دارد. وقتی سرمایه در گردش در رابطه با فروش افزایش می‌یابد ریسک و سودآوری را در یک طرف کاهش خواهد داد و نقدینگی را در طرف دیگر افزایش خواهد داد.

جستارهای وابسته

  • سرمایه
  • سرمایه ثابت
  • دارایی جاری
  • بدهی جاری

پانویس/ پاورقی

  1. Simple Souvenirs

منابع

  • Boopathi C, & LEESON P. J. (2016) Concept of Working Capital Management, International Journal of Commerce, Business and Management (IJCBM), ISSN: 2319–2828 Vol. 5, No.2, Mar-Apr 2016.
  • Brealey, R. A. Myers S. C. & Marcus A.(2001). Fundamentals of corporate finance. McGraw Hill.
  • Stickney, C. P., Weil, R. L., Schipper, K., & Francis, J. (2013). Financial accounting: an introduction to concepts, methods and uses. Cengage Learning.

پیوند به بیرون

الگوهای ناوبری

رده