سیاست پولی از دیدگاه نئوکلاسیک‌ها (Neoclassical view on monetary policy)

مفهوم:

والد:

بعد:

فرزند:


لید

مکتب نئوکلاسیک یا علم اقتصاد نئوکلاسیک به عنوان احیاءکننده علم اقتصاد کلاسیک مطرح شد که بر قدرت رقابت به عنوان نیروی تنظیم‌کننده فعالیت اقتصادی و متعادل‌ساز تولید با مصرف تمرکز دارد. در این مکتب، به‌جای توجه به اقتصاد در سطح کل، فرد و واحدهای تولیدی، کانون توجه نهایی‌گرایان است و به تصمیمات فردی، شرایط بازار، محصول واحدهای تولید و این‌گونه مسائل توجه دارند. نئوکلاسیک‌ها تجزیه و تحلیل خود را براساس فرض رقابت کامل قرار داده‌اند. بنابراین فرض می‌شود واحدهای تولیدی، کوچک، خریداران، گوناگون، فروشندگان، زیاد، کالاها، همگن و قیمت‌ها، یکنواخت هستند. سیاست پولی بانک مرکزی از دیدگاه مکتب نئوکلاسیک بر متغیرهای اسمی، مسیر سطح عمومی قیمت‌ها و تورم از طریق تغییر در سطح عرضه پول اثر می‌گذارد. از دیدگاه این مکتب، تنها دارایی موجود در اقتصاد، پول است که برای  تسهیل معاملات نگهداری می‌شود و حجم پول یک متغیر برون‌زا و خنثی در اقتصاد است و سیاست پولی نمی‌تواند در بلندمدت بر ستانده اثرگذار باشد.

تعریف به حد

مکتب نئوکلاسیک یکی از انواع مکاتب اقتصادی است که بر قدرت رقابت به عنوان نیروی تنظیم‌کننده فعالیت اقتصادی و متعادل‌ساز تولید با مصرف باور دارد و با تأکید بر رویکرد ریاضی معتقد است بین قیمت کالا و فایده نهایی آن رابطه‌ای برقرار است. سیاست پولی به عنوان یک ابزار اقتصادی در مکتب نئوکلاسیک بر متغیرهای اسمی، مسیر سطح عمومی قیمت‌ها و تورم از طریق تغییر در سطح عرضه پول اثر می‌گذارد.

وجوه افتراق یا شقوق مختلف

سیاست پولی از دیدگاه نئوکلاسیک‌ها در کنار سیاست پولی از دیدگاه کلاسیک‌ها، سیاست پولی از دیدگاه کنزین‌ها، سیاست پولی از نگاه پولیون و سیاست پولی از دیدگاه کینزین‌های جدید، مکاتب مختلفی از اندیشه‌های اقتصادی است که بر قدرت رقابت به عنوان نیروی تنظیم‌کننده فعالیت اقتصادی و متعادل‌ساز تولید با مصرف تأکید می‌کند. این مکتب از لحاظ شرایط، ویژگی‌ها و متغیرهای تعیین‌کننده تورم و تولید در اقتصاد با سایر مکاتب متفاوت می‌باشد. مطابق نظریه مقداری پول، تقاضا برای پول در طول زمان، درصدی از تولید ناخالص ملی است؛ تغییرات در عرضه پول، قیمت‌ها را افزایش می‌دهد و تولید را در بلندمدت بدون تغییر باقی می‌گذارد. سازوکار قیمت موجب تعدیل اقتصاد به سمت تعادل بلندمدت می‌شود.

فهرست مطالب

مقدمه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

یکی از نتایج اصلی نظریه اقتصاد نئوکلاسیک آن است که در یک بازار کاملا بدون اصطکاک و رقابتی، پول نقش کاملا خنثی را ایفاء می‌کند. پول باعث می‌شود مبادلات به روشی کاراتر و منطقی‌تر و با اجتناب از مشکلات اقتصاد پایاپای انجام شود و پول به هیچ عنوان وضعیت تعادل نهایی را تغییر نمی‌دهد. این موضوع در صورتی می‌تواند درست باشد که همه قیمت‌ها بدون استثناء دقیقا با یک سرعت و با سهم مشابه حرکت کنند. تجربه بررسی‌ها نشان می‌دهد که واکنش قیمت‌ها در سرعت و اندازه متفاوت خواهد بود و این بدان معناست که حداقل برای یک دوره کوتاه‌مدت، هرگونه جابجایی تورمی تغییراتی را در قیمت‌های نسبی به وجود می‌آورد. در نتیجه، قیمت‌های بازاری به هیچ عنوان قیمت‌های تعادلی نخواهد بود و انحرافات در تخصیص منابع آشکار خواهد شد. نظریه پولی مکتب کلاسیک در واقع تلاش می‌کند تا نشان دهد اگر ما دو گزینه اقتصاد پایاپای و اقتصاد پولی را در اختیار داشته باشیم (با این فرض که منابع در دسترس و ترجیحات فردی مشابه هستند)، مقادیر تولید شده و قیمت‌های نسبی مشابه یکدیگر هستند. اگر این مطلب صحیح باشد، پول در نتیجه به طور کامل خنثی بوده و یک نقاب محض به حساب می‌آید و همانگونه که پیش از این ذکر شد، وضعیت تعادلی را پنهان می‌کند، ولی تغییر نمی‌دهد. نقش پوشش‌دهی پول در واقع گویای این مساله است که قیمت‌ها در اقتصاد پولی نه بر اساس کالای انتخاب شده، بلکه بر حسب واحد پول بیان و تعیین می‌شوند. درواقع، به شرط عدم تغییر قیمت‌های نسبی، سطح قیمت‌های اسمی کاملا بی‌ربط بوده و از یک اقتصاد پایاپای به اقتصاد پولی حرکت می‌کند و تنها بازار را بدون تغییر در نتایج مذاکرات، کاراتر می‌کند.

پول در مکتب نئوکلاسیک[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اصول مکتب نئوکلاسیک معمولا در یک حالت بدیهی ارائه می‌شوند که به خودی خود قابل اعتراض نیست، اما محتوایی صرفاً تعریفی دارد. اصل خنثایی یا بی‌طرفی[۱] با گفتن این نکته بیان می‌شود که اگر حجم پول یک متغیر برون‌زا باشد (یعنی توسط مقامات پولی تعیین شود)، و مقادیر کالاهای موجود در بازار را داده شده (مشخص و ثابت) فرض کنیم، هرگونه تغییر در مقدار پول در گردش به وسیله تغییر در وضعیت تعادلی نسبی در مانده نقد نزد هریک از آحاد اقتصادی، محقق شده که به نوبه خود باعث تغییر نسبی در همه قیمت‌های اسمی و قیمت‌های نسبی شده و مقادیر تولید شده بدون تغییر باقی می‌مانند.

تعداد اندکی از واژگان وجود دارند که توضیح می‌دهند چرا مکتب نئوکلاسیک فرض می‌کند حجم پول یک متغیر برون‌زا در اقتصاد است. البته، هر متغیری می‌تواند از بیرون و به تنهایی و به شیوه ساده و داده شده فرض شود. اما در مدل نئوکلاسیک، فرض حجم پول داده شده ممکن است یک توجیه تحلیلی عمیق‌تر داشته باشد. فروض پایه مدل نئوکلاسیک می‌تواند از طریق سه قضیه اصلی زیر بیان گردد.

الف- فرض رفتاری: هر فرد با یک مجموعه‌ای از ترجیحات شخصی و کاملا مستقل شناخته میشود.

ب- فرض تکنولوژیکی: هر فرد می‌داند که تکنولوژی‌ها، امکان تبدیل منابع مولد به کالاهای نهایی را فراهم می‌کنند.

ج- فرض نهادی: رقابت کامل در یک بازار منحصربفرد رایج بوده و همه نهادها می‌توانند قید بودجه آنها را به طور دقیق مشاهده ‌کنند.

تعادل والراسی[۲] که در مدل‌های نئوکلاسیکی مورد استفاده قرار می‌گیرد، اهمیت متغیرهای اسمی را نادیده گرفته و بر متغیرهای حقیقی در تعیین مقادیر تعادلی تاکید می‌کند. بنابراین، اقتصاددانان نئوکلاسیک نظریه مقداری پول را مورد استفاده قرار می‌دهند تا ماهیت و نقش‌های مختلف پول را توضیح دهند. این کار یا در تعادل نسبی تئوری مقداری پول انجام می‌شود و یا در تابع مطلوبیت در تعادل عمومی کاملا پویا صورت می‌گیرد. دنیس (1981) ادعا می‌کند که نقش پول در اقتصاد نئوکلاسیک این نیست که قیمت‌های نسبی را تعیین کند زیرا این امر از تعادل عمومی ناشی می‌شود. پول به عنوان ابزار مبادله مطرح بوده و بعدها به طور جامع در ارتباط با تقاضای پول به دست آمد. نظریه نئوکلاسیک پول یا تقاضای پول کلاسیک یکی از قدیمی‌ترین نظریه‌های پول بوده و به هر دو مکتب سالامانکا [۳]در اسپانیا در اواسط قرن 16 و ایروینگ فیشر در سال 1911 باز می‌گردد. نقطه شروع تحلیل پول، رابطه موردی مشهور به رابطه مقداری پول می‌باشد. در تعادل نسبی، رابطه مبادله می‌تواند به صورت مطلق به شرح ذیل بیان شود:

MV =PT

که در آن M به مفهوم حجم پول بوده که به طور دقیق به صورت پول و اسکناس به علاوه سپرده‌ها تعریف می‌شود. این جزء به صورت برون‌زا تعیین می‌شود. V سرعت مقداری پول در گردش است، P سطح عمومی قیمت‌ها و T دلالت بر تعداد مبادلاتی دارد که در طی یک دوره مشخص رخ می‌دهند. این رابطه، یک هویت مشخص را تشکیل می‌دهد و می‌تواند تبدیل به نظریه سطح قیمت‌ها با فروض زیر شود:

1.سرعت گردش پول V به وسیله ساختار نظام بانکی تعیین می‌شود و حداقل در کوتاه‌مدت ثابت (تثبیت) می‌شود.

2.رابطه ثابتی بین ستانده (درآمد حقیقی) و تعداد مبادلات در حال وقوع وجود دارد.

3.سطح درآمد حقیقی Y به وسیله عوامل حقیقی در بازار کار تعیین می‌شود که مستقل از مقدار پول است.

این رابطه نشان می‌دهد که چگونه پول وارد اقتصاد می‌شود و ماهیت و نقش سیاست پولی در اقتصاد نئوکلاسیک را توصیف می‌کند.

اول: پول به عنوان یک کالا وارد سیستم می‌شود تا مبادلات را تامین مالی نماید. لذا، با مبادله کالاها در اقتصاد نقش انفعالی برای تامین عرضه و تقاضا ایفاء می‌کند. پول به تنهایی ابزار مبادله است «به مثابه یک نقاب[۴]» است و این بدان معناست که پول برای اهداف مبادله‌ای نگهداری می‌شود تا مبادله کالاها و خدمات را تسهیل نماید.

دوم: نرخ تورم در جهت مثبت با نرخ رشد عرضه پول و در جهت منفی با نرخ رشد درآمد حقیقی در ارتباط می‌باشد. بنابراین، هنگامی که عرضه پول بیش از نرخ رشد درآمد حقیقی رشد می‌کند، این موضوع باعث بروز تورم در بلندمدت می‌شود. همچنین نشان می‌دهد که دولت به عنوان ناشر پول می‌تواند تورم را از طریق رشد پول در نقطه هدف اسمی معادل با نرخ رشد انتظاری درآمد حقیقی کنترل نماید.

سوم: پول بر تولید (درآمد حقیقی) اثر نمی‌گذارد. ستانده (تولید) به وسیله عوامل حقیقی نظیر نیروی کار، سرمایه و بهره‌وری تعیین می‌شود. پول هیچ نقش بازخوردی بر متغیرهای حقیقی ایفاء نمی‌کند و به همین دلیل است که پول در نظریه پولی نئوکلاسیک در کوتاه‌مدت و بلندمدت خنثی است. این ویژگی در میان اقتصادانان جریان اصلی با عنوان خنثایی پول یا بی‌طرفی ‌پول توصیف می‌شود.

سیاست پولی در اقتصاد نئوکلاسیک[ویرایش | ویرایش مبدأ]

همان‌گونه که در قالب تقاضای پول در مدل نئوکلاسیک پیشنهاد شد، سیاست پولی به طور واضح نشان می‌دهد که رابطه مستقیمی بین پول و تورم انتظاری وجود دارد و افزایش در مقدار پول منجر به افزایش نسبی در سطح عمومی قیمت‌ها می‌شود. سوال اساسی این است که سیاست پولی در اقتصاد نئوکلاسیک چگونه عمل می‌کند؟ از روابطی که در بالا توضیح داده شد، می‌توان نتیجه گرفت که سیاست پولی بانک مرکزی بر متغیرهای اسمی، مسیر سطح عمومی قیمت‌ها و تورم از طریق تغییر در سطح عرضه پول اثر می‌گذارد. با این وجود، ممکن است رابطه باثبات بین پول و تورم وجود داشته باشد. درواقع سیاست پولی نقش تعدیل‌کننده سطح عرضه پول را به خود گرفته تا هدف پولی را مورد اصابت قرار دهد و این موضوع درباره تنظیم هدف نرخ بهره اسمی نیست. درواقع، هر دو مدل پولی نئوکلاسیک مدرن و قدیمی نشان می‌دهند که سیاست پولی نمی‌تواند در بلندمدت بر ستانده اثرگذار باشد.

نقدهایی بر نظریه پولی نئوکلاسیک[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نقاط ضعف و کاستی‌های  نظریه پولی در اقتصاد نئوکلاسیک به شرح زیر می‌باشد:

اول، نقد اصلی نسبت به مکتب نئوکلاسیک بر مبنای فرض اصلی آن‌ها یعنی بهینه‌سازی تصمیم و رفتار عقلایی افراد، بنگاه و خانوار استوار است. این «لایه بازدارنده[۵]» که در همه مدل‌ها در خانواده نئوکلاسیک دیده می‌شود ویژگی‌های مهمی نظیر قیود (محدودیت‌های) اصطکاک اعتباری، بازارهای ناقص و بازارهای غیرکامل (ناقص) را که در همه اقتصادهای حقیقی تعبیه می‌شوند، نادیده می‌گیرد.

دوم، تردیدهای اساسی در خصوص حقیقت فرضیه سرعت درآمد ثابت در نظریه مقداری پول وجود دارند. این مساله به این دلیل مهم است که بسیاری از مطالعات به این شواهد اشاره دارند که سرعت در طی زمان تغییر می‌کند. سرعت درآمد تنها در صورتی ثابت باقی می‌ماند که نرخ بهره ثابت باشد و سطح درآمد اسمی در نظریه مقداری پول تغییر نکند. بنابراین این موضوع این سوال که حقیقت خنثایی پول به طریقی که توسط نظریه‌پردازان نئوکلاسیک در سطح اشتغال کامل ادعا می‌شود را مورد سوال قرار می‌دهد.

جستارهای وابسته

  • سیاستگذاری پولی
  • سیاست پولی از دیدگاه کلاسیک‌ها
  • سیاست پولی از دیدگاه کنزین‌ها
  • سیاست پولی از دیدگاه پولیون
  • سیاست پولی از دیدگاه کینزین‌های جدید

پانویس/ پاورقی

  1. Neutrality
  2. Walrasian equilibrium
  3. Salamanca
  4. a veil
  5. straight jacket

منابع

  • Frederic S. Mishkin - Monetary Policy Strategy (2007, The MIT Press)
  • Graziani, A. (2003). The monetary theory of production. Cambridge University Press.
  • Kamati, R. (2014). Monetary policy transmission mechanism and interest rate spreads (Doctoral dissertation, University of Glasgow).

پیوند به بیرون

الگوهای ناوبری

رده