نوشتار محتوا:قرارداد بازخرید (Repurchase agreement): تفاوت بین نسخهها
Wikibadmin (بحث | مشارکتها) |
|||
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۸: | سطر ۸: | ||
'''فرزند:''' | '''فرزند:''' | ||
---- | ---- | ||
− | {{عنوان|title=لید|image=WikiMabnaa-icom.png|style=right: -3px;padding-top:-10px;}}در حالی که هر دو طرف | + | {{عنوان|title=لید|image=WikiMabnaa-icom.png|style=right: -3px;padding-top:-10px;}}در حالی که هر دو طرف توافقنامه بازخرید در معرض ریسک اعتباری قرار دارند، طرف قرضدهنده معمولاً در موقعیت آسیبپذیری بیشتری قرار دارد. به این ترتیب، ساختار توافقنامه بازخرید به گونهای طراحی شده است که از ریسک اعتباری قرضدهنده بکاهد. به طور مشخص، ارزش مقدار قرض باید کمتر از ارزش بازاری اوراق بهادار باشد که به وثیقه گذاشته شده است و بنابراین بتواند به عنوان ضربهگیر، تا حدودی کاهش ارزش بازاری آن را جبران کند. این مقدار ارزش بازار اوراق بهادار به وثیقه گذاشته شده که از ارزش قرض دریافت شده بیشتر است «حاشیه سود» نامیده میشود. مزیت توافقنامه بازخرید برای گیرنده قرض آن است که نرخ استقراض کوتاهمدت کمتر از هزینه تامین مالی از طریق بانک است. مزیت بازخرید برای دهنده قرض یک سود جذاب حاصل از قرض کوتاهمدت است که نقدشوندگی بالایی دارد. وثیقه توافقنامههای بازخرید فقط به اوراق بهادار دولتی محدود نمیشوند. سایر ابزارهای بازار پول، اوراق بهادار سازمانهای فدرال، یا اوراق قرضه با پشتوانه رهنی نیز به عنوان وثیقه مورد استفاده قرار میگیرند.{{عنوان|title=تعریف به حد|image=WikiMabnaa-icom.png|style=right: -3px;padding-top:-10px;}}توافقنامههای بازخرید قراردادهایی کوتاهمدت هستند که در آنها فروشنده به خریدار، اوراق بهادار دولتی میفروشد و همزمان توافق میکند که آن را بعداً به قیمتی بالاتر خریداری کند. در این نوع معاملات فروشنده عملاً در کوتاهمدت وجوهی را قرض کرده است و خریدار در ظاهر یک وام تضمینشده پرداخت کرده است که وثیقه آن اوراق بهادار دولتی است. اگر فروشنده (گیرنده قرض) نتواند قرض را بازپرداخت کند، خریدار (دهنده قرض) اوراق بهادار را نزد خود نگهداری میکند. {{عنوان|title=وجوه افتراق یا شقوق مختلف|image=WikiMabnaa-icom.png|style=right: -3px;padding-top:-10px;}}توافقنامههای بازخرید از انواع ابزارهای تامین مالی در اقتصاد به شمار میروند و در شمار اوراق بازار پول هستند. علاوه بر توافقنامههای بازخرید میتوان از اوراق خزانه، اوراق تجاری، پذیرش بانکی و گواهی سپرده قابل انتقال به عنوان سایر اوراق بازار پول نام برد. ابزارهای مالی بازار پول، اوراق بهاداری هستند که برای شرکتها، بانکها و دولت، مبالغ سرمایه کمهزینه را به صورت کوتاهمدت فراهم میسازد. سررسید این ابزارها ممکن است یکروزه، چندروزه، چند هفته یا چند ماه باشد، ولی معمولاً کمتر از یک سال است. نیاز به وجوه نقد طولانی مدتتر معمولاً از طریق بازارهای سرمایه برآورده میشود. بنگاههای تجاری معمولاً به وجه نقد کوتاهمدت نیاز دارند، زیرا وصول پرداختهای مربوط به کالا و خدمات فروخته شده توسط آنها ممکن است چند ماه طول بکشد. اگر ابزارهای مالی بازار پول وجود نداشته باشد، آنها باید منتظر باشند تا مطالباتشان وصول شود. در این بین توافقنامههای بازخرید نوعی از ابزار تامین مالی در بازار پول است که ساز و کار اصلی آن استقراض در برابر وثیقه میباشد.{{عنوان|title=فهرست مطالب|image=WikiMabnaa-icom.png|style=right: -3px;padding-top:-10px;}} |
− | === | + | ===تعریف=== |
− | توافقنامههای بازخرید قراردادهایی کوتاهمدت هستند که در آنها فروشنده به خریدار، اوراق بهادار دولتی میفروشد و همزمان توافق میکند که آن را بعداً به قیمتی بالاتر خریداری کند. در این نوع معاملات فروشنده عملاً در کوتاهمدت وجوهی را قرض کرده است و خریدار در ظاهر یک وام | + | توافقنامههای بازخرید قراردادهایی کوتاهمدت هستند که در آنها فروشنده به خریدار، اوراق بهادار دولتی میفروشد و همزمان توافق میکند که آن را بعداً به قیمتی بالاتر خریداری کند. در این نوع معاملات فروشنده عملاً در کوتاهمدت وجوهی را قرض کرده است و خریدار در ظاهر یک وام تضمینشده پرداخت کرده است که وثیقه آن اوراق بهادار دولتی است. اگر فروشنده (گیرنده قرض) نتواند قرض را بازپرداخت کند، خریدار (دهنده قرض) اوراق بهادار را نزد خود نگهداری میکند. |
− | به عنوان مثال، فرض کنید که یک شرکت بزرگ نظیر آیبیاِم متوجه میشود که در حساب جارى خود وجوه اضافی دارد و از آنجائیکه میتواند از آن بهره به دست آورد نمیخواهد آن را بلااستفاده بگذارد. شرکت آیبیاِم از این وجوه اضافی برای خرید | + | به عنوان مثال، فرض کنید که یک شرکت بزرگ نظیر آیبیاِم متوجه میشود که در حساب جارى خود وجوه اضافی دارد و از آنجائیکه میتواند از آن بهره به دست آورد نمیخواهد آن را بلااستفاده بگذارد. شرکت آیبیاِم از این وجوه اضافی برای خرید توافقنامه بازخرید از بانک استفاده میکند. در این توافقنامه، بانک اوراق بهادار دولتی را به این شرکت میفروشد و در قرارداد ثبت میکند که آنها را صبح روز بعد (یا چند روز دیگر) با قیمتی بالاتر از قیمت فروش اولیه بازخرید کند. این مابهالتفاوت فروش و بازخرید اوراق بهادار در واقع بهره پول است. قیمتی که فروشنده باید برای خرید مجدد اوراق بهادار دولتی بپردازد قیمت بازخرید، و تاریخ خرید مجدد اوراق بهادار دولتی، تاریخ بازخرید نامیده میشود. |
− | توافقنامههای بازخرید در سال 1969 ابداع شدند. تاریخ سررسید | + | توافقنامههای بازخرید در سال 1969 ابداع شدند. تاریخ سررسید تعریفشده برای بیشتر توافقنامههای بازخرید، یک شبه است، اگرچه سررسید برخی از این قرادادها طولانیتر هستند. تقریباً همه توافقنامههای بازخرید یک حداقل مبلغی دارند (به عنوان مثال در آمریکا این مقدار 1 میلیون دلار است). توافقنامههای بازخرید ممتاز اکنون یکی از منابع مالی مهم بانکها محسوب میشوند. |
− | === | + | ===حاشیه ریپو === |
− | در حالی که هر دو طرف | + | در حالی که هر دو طرف توافقنامه بازخرید در معرض ریسک اعتباری قرار دارند، طرف قرضدهنده معمولاً در موقعیت آسیبپذیری بیشتری قرار دارد. به این ترتیب، ساختار توافقنامه بازخرید به گونهای طراحی شده است که از ریسک اعتباری قرضدهنده بکاهد. به طور مشخص، ارزش مقدار قرض باید کمتر از ارزش بازاری اوراق بهادار باشد که به وثیقه گذاشته شده است و بنابراین بتواند به عنوان ضربهگیر، تا حدودی کاهش ارزش بازاری آن را جبران کند. |
این مقدار ارزش بازار اوراق بهادار به وثیقه گذاشته شده که از ارزش قرض دریافت شده بیشتر است «حاشیه سود» یا «کسر تعدیلی<ref>عبارت است از اختلاف بین ارزش بازاری یک دارایی و قیمت خرید پرداخت شده در شروع قرارداد ریپو، که به صورت کسر درصدی از ارزش بازاری اوراق بهادار موضوع معامله بیان میشود. </ref>» نامیده میشود. حاشیه سود ریپو با توجه به نوع تراکنش متفاوت است که بر مبنای کیفیت اوراق بهادار، سطح اعتبار طرفها و دسترسیپذیری اوراق بهادار مورد توافق طرفین قرار میگیرد. | این مقدار ارزش بازار اوراق بهادار به وثیقه گذاشته شده که از ارزش قرض دریافت شده بیشتر است «حاشیه سود» یا «کسر تعدیلی<ref>عبارت است از اختلاف بین ارزش بازاری یک دارایی و قیمت خرید پرداخت شده در شروع قرارداد ریپو، که به صورت کسر درصدی از ارزش بازاری اوراق بهادار موضوع معامله بیان میشود. </ref>» نامیده میشود. حاشیه سود ریپو با توجه به نوع تراکنش متفاوت است که بر مبنای کیفیت اوراق بهادار، سطح اعتبار طرفها و دسترسیپذیری اوراق بهادار مورد توافق طرفین قرار میگیرد. | ||
− | === | + | ===مزایای بازخرید=== |
− | به بیان ساده، | + | به بیان ساده، توافقنامه بازخرید یک قرض و یا وام وثیقهدار است که وثیقه آن اوراق بهاداری است که فروخته میشود و سپس بازخرید میشود. یکی از طرفین («فروشنده») پول قرض میگیرد و به جای آن اوراق بهادار ارائه میدهد؛ طرف دیگر («خریدار») با پذیرش اوراق بهادار به عنوان وثیقه، پول را قرض میدهد. مزیت توافقنامه بازخرید برای گیرنده قرض آن است که نرخ استقراض کوتاهمدت کمتر از هزینه تامین مالی از طریق بانک است. مزیت بازخرید برای دهنده قرض یک سود جذاب حاصل از قرض کوتاهمدت است که نقدشوندگی بالایی دارد. |
− | === | + | ===انواع وثیقهها در توافقنامههای بازخرید=== |
− | در مثالی که بیان شد، اوراق بهادار دولتی به عنوان وثیقه معرفی گردید، اما وثیقه | + | در مثالی که بیان شد، اوراق بهادار دولتی به عنوان وثیقه معرفی گردید، اما وثیقه توافقنامههای بازخرید فقط به اوراق بهادار دولتی محدود نمیشوند. ابزارهای بازار پول، اوراق بهادار سازمانهای فدرال، یا اوراق قرضه با پشتوانه رهنی نیز مورد استفاده قرار میگیرند. در برخی بازارهای خاص حتی تمامی وامها، به عنوان وثیقه قرار داده میشوند. |
− | === | + | ===ویژگیهای تعیین کننده نرخ بازخرید=== |
فقط یک نرخ بازخرید وجود ندارد و این نرخها باتوجه به عوامل متعدد، متغیر هستند: | فقط یک نرخ بازخرید وجود ندارد و این نرخها باتوجه به عوامل متعدد، متغیر هستند: | ||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
این عوامل نرخ بازخرید یک تراکنش خاص را تعیین میکنند؛ در بازار ایالات متحده آمریکا، نرخ وجوه فدرال سطح کلی نرخهای بازخرید را مشخص میکند. نرخ بازخرید، کمتر از نرخ وجوه فدرال است. | این عوامل نرخ بازخرید یک تراکنش خاص را تعیین میکنند؛ در بازار ایالات متحده آمریکا، نرخ وجوه فدرال سطح کلی نرخهای بازخرید را مشخص میکند. نرخ بازخرید، کمتر از نرخ وجوه فدرال است. | ||
− | === | + | ===مشارکت کنندگان در بازار بازخرید=== |
− | بازار بازخرید به یکی از بزرگترین بخشهای بازار پول تبدیل شده است زیرا بنگاههای فروشنده (بانکهای سرمایهگذاری و بانکهایی که همانند فروشنده عمل میکنند) از بازخرید به عنوان منبع تأمین مالی خود استفاده میکنند. شرکتهای مالی و غیرمالی بسته به شرایطشان به عنوان خریدار و فروشنده وثیقه در بازار بازخرید حضور فعال دارند. مؤسسات | + | بازار بازخرید به یکی از بزرگترین بخشهای بازار پول تبدیل شده است زیرا بنگاههای فروشنده (بانکهای سرمایهگذاری و بانکهایی که همانند فروشنده عمل میکنند) از بازخرید به عنوان منبع تأمین مالی خود استفاده میکنند. شرکتهای مالی و غیرمالی بسته به شرایطشان به عنوان خریدار و فروشنده وثیقه در بازار بازخرید حضور فعال دارند. مؤسسات سپردهگذار معمولاً فروشنده خالص وثیقه(یعنی قرضگیرندگان خالص وجوه مالی) هستند؛ صندوقهای سرمایهگذاری مشترک بازار پول، دوایر و شعب امانی بانکها، شهرداریها و شرکتها معمولاً خریداران خالص وثیقهها هستند (یعنی وامدهندگان خالص وجوه). |
− | یکی دیگر از مشارکت کنندگان در بازار بازخرید، کارگزار بازخرید است. برای شناخت نقش کارگزار بازخرید، فرض کنید که یک فروشنده و دلال ریپو 50 میلیون دلار اسناد 10 ساله خزانهداری را | + | یکی دیگر از مشارکت کنندگان در بازار بازخرید، کارگزار بازخرید است. برای شناخت نقش کارگزار بازخرید، فرض کنید که یک فروشنده و دلال ریپو 50 میلیون دلار اسناد 10 ساله خزانهداری را سلفخری کرده است. این دلال از تمایل مشتریان دائمی خود پرس و جو میکند که آیا میتواند از طریق بازخرید معکوس این اسناد 10 ساله خزانهداری که سلفخری کرده است، قرض بگیرد. حال فرض کنید که این دلال نتواند یک مشتری را بیابد که مایل باشد چنین معاملهای را انجام دهد (که از نظر مشتری بازخرید و از نظر این دلال، بازخرید معکوس محسوب میشود). در این وضعیت این دلال از خدمات یک کارگزار ریپو استفاده میکند که وثیقه موردنظر را پیدا میکند و در ازای کارمزد، این معامله را امکانپذیر میسازد. |
− | === | + | ===بانکهای مرکزی و بازار بازخرید=== |
− | بانک مرکزی آمریکا میتواند با عملیات بازار باز - خرید یا فروش | + | بانک مرکزی آمریکا میتواند با عملیات بازار باز - خرید یا فروش یکسره اوراق بهادار دولتی، نرخهای بهره کوتاهمدت را تحت تاثیر قرار دهد، اما معمولاً اقدام به این کار نمیکند و از بازار بازخرید و خرید و فروش وثیقه به عنوان جایگزینی برای اجرای سیاستهای پولی استفاده میکند. |
− | بانک مرکزی آمریکا با خرید اوراق بهادار (دادن قرض) پول به بازار مالی تزریق میکند و به این وسیله موجب کاهش نرخهای بهره کوتاهمدت میشود. وقتی بانک مرکزی آمریکا به حساب خود اوراق بهادار خریداری میکند به این اقدام اصطلاحاً یک بازخرید سیستم گفته میشود. همچنین بانک مرکزی آمریکا در | + | بانک مرکزی آمریکا با خرید اوراق بهادار (دادن قرض) پول به بازار مالی تزریق میکند و به این وسیله موجب کاهش نرخهای بهره کوتاهمدت میشود. وقتی بانک مرکزی آمریکا به حساب خود اوراق بهادار خریداری میکند به این اقدام اصطلاحاً یک بازخرید سیستم گفته میشود. همچنین بانک مرکزی آمریکا در توافقنامههای بازخرید که به طور مصطلح بازخرید مشتری نامیده میشود از طرف بانکهای خارجی نیز اوراق بهادار خریداری میکند و هدف از این اقدام تحت تأثیر قرار دادن نرخهای بهره کوتاهمدت است. بانک مرکزی آمریکا با فروش اوراق بهادار به حساب خود، پول را از بازارهای مالی خارج میکند و موجب افزایش نرخ بهره کوتاهمدت میشود. این اقدام فروش تطبیقی نامیده میشود. |
− | === | + | ===تاثیر بحران اعتبار مالی=== |
در طی بحران اعتبار مالی سال 2008، ارزش اوراق بهادار رهنی به شدت کاهش یافت و در نتیجه مؤسسات مالی ذینفع در بازار مسکن در معرض ریسک بسیار بزرگی قرار گرفتند. به همین دلیل بسیاری از مؤسسات مالی برای تأمین منابع به بازار بازخرید رو آوردند. سرمایهگذاران نیز نگرانیهایی درباره این اوراق بهادار که به وثیقه گذاشته شده بود پیدا کردند. | در طی بحران اعتبار مالی سال 2008، ارزش اوراق بهادار رهنی به شدت کاهش یافت و در نتیجه مؤسسات مالی ذینفع در بازار مسکن در معرض ریسک بسیار بزرگی قرار گرفتند. به همین دلیل بسیاری از مؤسسات مالی برای تأمین منابع به بازار بازخرید رو آوردند. سرمایهگذاران نیز نگرانیهایی درباره این اوراق بهادار که به وثیقه گذاشته شده بود پیدا کردند. | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۳۱
مفهوم:
والد:
بعد:
فرزند:
در حالی که هر دو طرف توافقنامه بازخرید در معرض ریسک اعتباری قرار دارند، طرف قرضدهنده معمولاً در موقعیت آسیبپذیری بیشتری قرار دارد. به این ترتیب، ساختار توافقنامه بازخرید به گونهای طراحی شده است که از ریسک اعتباری قرضدهنده بکاهد. به طور مشخص، ارزش مقدار قرض باید کمتر از ارزش بازاری اوراق بهادار باشد که به وثیقه گذاشته شده است و بنابراین بتواند به عنوان ضربهگیر، تا حدودی کاهش ارزش بازاری آن را جبران کند. این مقدار ارزش بازار اوراق بهادار به وثیقه گذاشته شده که از ارزش قرض دریافت شده بیشتر است «حاشیه سود» نامیده میشود. مزیت توافقنامه بازخرید برای گیرنده قرض آن است که نرخ استقراض کوتاهمدت کمتر از هزینه تامین مالی از طریق بانک است. مزیت بازخرید برای دهنده قرض یک سود جذاب حاصل از قرض کوتاهمدت است که نقدشوندگی بالایی دارد. وثیقه توافقنامههای بازخرید فقط به اوراق بهادار دولتی محدود نمیشوند. سایر ابزارهای بازار پول، اوراق بهادار سازمانهای فدرال، یا اوراق قرضه با پشتوانه رهنی نیز به عنوان وثیقه مورد استفاده قرار میگیرند.
توافقنامههای بازخرید قراردادهایی کوتاهمدت هستند که در آنها فروشنده به خریدار، اوراق بهادار دولتی میفروشد و همزمان توافق میکند که آن را بعداً به قیمتی بالاتر خریداری کند. در این نوع معاملات فروشنده عملاً در کوتاهمدت وجوهی را قرض کرده است و خریدار در ظاهر یک وام تضمینشده پرداخت کرده است که وثیقه آن اوراق بهادار دولتی است. اگر فروشنده (گیرنده قرض) نتواند قرض را بازپرداخت کند، خریدار (دهنده قرض) اوراق بهادار را نزد خود نگهداری میکند.
توافقنامههای بازخرید از انواع ابزارهای تامین مالی در اقتصاد به شمار میروند و در شمار اوراق بازار پول هستند. علاوه بر توافقنامههای بازخرید میتوان از اوراق خزانه، اوراق تجاری، پذیرش بانکی و گواهی سپرده قابل انتقال به عنوان سایر اوراق بازار پول نام برد. ابزارهای مالی بازار پول، اوراق بهاداری هستند که برای شرکتها، بانکها و دولت، مبالغ سرمایه کمهزینه را به صورت کوتاهمدت فراهم میسازد. سررسید این ابزارها ممکن است یکروزه، چندروزه، چند هفته یا چند ماه باشد، ولی معمولاً کمتر از یک سال است. نیاز به وجوه نقد طولانی مدتتر معمولاً از طریق بازارهای سرمایه برآورده میشود. بنگاههای تجاری معمولاً به وجه نقد کوتاهمدت نیاز دارند، زیرا وصول پرداختهای مربوط به کالا و خدمات فروخته شده توسط آنها ممکن است چند ماه طول بکشد. اگر ابزارهای مالی بازار پول وجود نداشته باشد، آنها باید منتظر باشند تا مطالباتشان وصول شود. در این بین توافقنامههای بازخرید نوعی از ابزار تامین مالی در بازار پول است که ساز و کار اصلی آن استقراض در برابر وثیقه میباشد.
محتویات
تعریف[ویرایش | ویرایش مبدأ]
توافقنامههای بازخرید قراردادهایی کوتاهمدت هستند که در آنها فروشنده به خریدار، اوراق بهادار دولتی میفروشد و همزمان توافق میکند که آن را بعداً به قیمتی بالاتر خریداری کند. در این نوع معاملات فروشنده عملاً در کوتاهمدت وجوهی را قرض کرده است و خریدار در ظاهر یک وام تضمینشده پرداخت کرده است که وثیقه آن اوراق بهادار دولتی است. اگر فروشنده (گیرنده قرض) نتواند قرض را بازپرداخت کند، خریدار (دهنده قرض) اوراق بهادار را نزد خود نگهداری میکند.
به عنوان مثال، فرض کنید که یک شرکت بزرگ نظیر آیبیاِم متوجه میشود که در حساب جارى خود وجوه اضافی دارد و از آنجائیکه میتواند از آن بهره به دست آورد نمیخواهد آن را بلااستفاده بگذارد. شرکت آیبیاِم از این وجوه اضافی برای خرید توافقنامه بازخرید از بانک استفاده میکند. در این توافقنامه، بانک اوراق بهادار دولتی را به این شرکت میفروشد و در قرارداد ثبت میکند که آنها را صبح روز بعد (یا چند روز دیگر) با قیمتی بالاتر از قیمت فروش اولیه بازخرید کند. این مابهالتفاوت فروش و بازخرید اوراق بهادار در واقع بهره پول است. قیمتی که فروشنده باید برای خرید مجدد اوراق بهادار دولتی بپردازد قیمت بازخرید، و تاریخ خرید مجدد اوراق بهادار دولتی، تاریخ بازخرید نامیده میشود.
توافقنامههای بازخرید در سال 1969 ابداع شدند. تاریخ سررسید تعریفشده برای بیشتر توافقنامههای بازخرید، یک شبه است، اگرچه سررسید برخی از این قرادادها طولانیتر هستند. تقریباً همه توافقنامههای بازخرید یک حداقل مبلغی دارند (به عنوان مثال در آمریکا این مقدار 1 میلیون دلار است). توافقنامههای بازخرید ممتاز اکنون یکی از منابع مالی مهم بانکها محسوب میشوند.
حاشیه ریپو [ویرایش | ویرایش مبدأ]
در حالی که هر دو طرف توافقنامه بازخرید در معرض ریسک اعتباری قرار دارند، طرف قرضدهنده معمولاً در موقعیت آسیبپذیری بیشتری قرار دارد. به این ترتیب، ساختار توافقنامه بازخرید به گونهای طراحی شده است که از ریسک اعتباری قرضدهنده بکاهد. به طور مشخص، ارزش مقدار قرض باید کمتر از ارزش بازاری اوراق بهادار باشد که به وثیقه گذاشته شده است و بنابراین بتواند به عنوان ضربهگیر، تا حدودی کاهش ارزش بازاری آن را جبران کند.
این مقدار ارزش بازار اوراق بهادار به وثیقه گذاشته شده که از ارزش قرض دریافت شده بیشتر است «حاشیه سود» یا «کسر تعدیلی[۱]» نامیده میشود. حاشیه سود ریپو با توجه به نوع تراکنش متفاوت است که بر مبنای کیفیت اوراق بهادار، سطح اعتبار طرفها و دسترسیپذیری اوراق بهادار مورد توافق طرفین قرار میگیرد.
مزایای بازخرید[ویرایش | ویرایش مبدأ]
به بیان ساده، توافقنامه بازخرید یک قرض و یا وام وثیقهدار است که وثیقه آن اوراق بهاداری است که فروخته میشود و سپس بازخرید میشود. یکی از طرفین («فروشنده») پول قرض میگیرد و به جای آن اوراق بهادار ارائه میدهد؛ طرف دیگر («خریدار») با پذیرش اوراق بهادار به عنوان وثیقه، پول را قرض میدهد. مزیت توافقنامه بازخرید برای گیرنده قرض آن است که نرخ استقراض کوتاهمدت کمتر از هزینه تامین مالی از طریق بانک است. مزیت بازخرید برای دهنده قرض یک سود جذاب حاصل از قرض کوتاهمدت است که نقدشوندگی بالایی دارد.
انواع وثیقهها در توافقنامههای بازخرید[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در مثالی که بیان شد، اوراق بهادار دولتی به عنوان وثیقه معرفی گردید، اما وثیقه توافقنامههای بازخرید فقط به اوراق بهادار دولتی محدود نمیشوند. ابزارهای بازار پول، اوراق بهادار سازمانهای فدرال، یا اوراق قرضه با پشتوانه رهنی نیز مورد استفاده قرار میگیرند. در برخی بازارهای خاص حتی تمامی وامها، به عنوان وثیقه قرار داده میشوند.
ویژگیهای تعیین کننده نرخ بازخرید[ویرایش | ویرایش مبدأ]
فقط یک نرخ بازخرید وجود ندارد و این نرخها باتوجه به عوامل متعدد، متغیر هستند:
• کیفیت: هرچه کیفیت و نقدشوندگی وثیقه بالاتر باشد، نرخ بازخرید پائینتر است.
• شرایط بازخرید: تاثیر شرایط بازخرید بر نرخ بازخرید به شکل منحنی بازده بستگی دارد.
• لزوم تحویل: اگر تحویل وثیقه به دهنده قرض الزامی باشد، نرخ بازخرید پائینتر خواهد بود. اگر بتوان وثیقه را به شکل سپرده در بانک شخص گیرنده قرض به ودیعه گذاشت، نرخ بازخرید بالاتر خواهد بود.
• دسترسیپذیری وثیقه: هرچه امکان دسترسی به وثیقه دشوارتر باشد، نرخ بازخرید کمتر است. برای روشن شدن دلیل این موضوع، فرض کنید که گیرنده قرض (یا به عبارت دیگر فروشنده وثیقه) اوراق بهاداری از نوع ممتاز در اختیار دارد. آن طرف قرارداد که نیاز به وثیقه دارد تمایل دارد که با نرخ بازخرید کمتر وجوه را قرض دهد تا این وثیقه را به دست آورد.
این عوامل نرخ بازخرید یک تراکنش خاص را تعیین میکنند؛ در بازار ایالات متحده آمریکا، نرخ وجوه فدرال سطح کلی نرخهای بازخرید را مشخص میکند. نرخ بازخرید، کمتر از نرخ وجوه فدرال است.
مشارکت کنندگان در بازار بازخرید[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بازار بازخرید به یکی از بزرگترین بخشهای بازار پول تبدیل شده است زیرا بنگاههای فروشنده (بانکهای سرمایهگذاری و بانکهایی که همانند فروشنده عمل میکنند) از بازخرید به عنوان منبع تأمین مالی خود استفاده میکنند. شرکتهای مالی و غیرمالی بسته به شرایطشان به عنوان خریدار و فروشنده وثیقه در بازار بازخرید حضور فعال دارند. مؤسسات سپردهگذار معمولاً فروشنده خالص وثیقه(یعنی قرضگیرندگان خالص وجوه مالی) هستند؛ صندوقهای سرمایهگذاری مشترک بازار پول، دوایر و شعب امانی بانکها، شهرداریها و شرکتها معمولاً خریداران خالص وثیقهها هستند (یعنی وامدهندگان خالص وجوه).
یکی دیگر از مشارکت کنندگان در بازار بازخرید، کارگزار بازخرید است. برای شناخت نقش کارگزار بازخرید، فرض کنید که یک فروشنده و دلال ریپو 50 میلیون دلار اسناد 10 ساله خزانهداری را سلفخری کرده است. این دلال از تمایل مشتریان دائمی خود پرس و جو میکند که آیا میتواند از طریق بازخرید معکوس این اسناد 10 ساله خزانهداری که سلفخری کرده است، قرض بگیرد. حال فرض کنید که این دلال نتواند یک مشتری را بیابد که مایل باشد چنین معاملهای را انجام دهد (که از نظر مشتری بازخرید و از نظر این دلال، بازخرید معکوس محسوب میشود). در این وضعیت این دلال از خدمات یک کارگزار ریپو استفاده میکند که وثیقه موردنظر را پیدا میکند و در ازای کارمزد، این معامله را امکانپذیر میسازد.
بانکهای مرکزی و بازار بازخرید[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بانک مرکزی آمریکا میتواند با عملیات بازار باز - خرید یا فروش یکسره اوراق بهادار دولتی، نرخهای بهره کوتاهمدت را تحت تاثیر قرار دهد، اما معمولاً اقدام به این کار نمیکند و از بازار بازخرید و خرید و فروش وثیقه به عنوان جایگزینی برای اجرای سیاستهای پولی استفاده میکند.
بانک مرکزی آمریکا با خرید اوراق بهادار (دادن قرض) پول به بازار مالی تزریق میکند و به این وسیله موجب کاهش نرخهای بهره کوتاهمدت میشود. وقتی بانک مرکزی آمریکا به حساب خود اوراق بهادار خریداری میکند به این اقدام اصطلاحاً یک بازخرید سیستم گفته میشود. همچنین بانک مرکزی آمریکا در توافقنامههای بازخرید که به طور مصطلح بازخرید مشتری نامیده میشود از طرف بانکهای خارجی نیز اوراق بهادار خریداری میکند و هدف از این اقدام تحت تأثیر قرار دادن نرخهای بهره کوتاهمدت است. بانک مرکزی آمریکا با فروش اوراق بهادار به حساب خود، پول را از بازارهای مالی خارج میکند و موجب افزایش نرخ بهره کوتاهمدت میشود. این اقدام فروش تطبیقی نامیده میشود.
تاثیر بحران اعتبار مالی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در طی بحران اعتبار مالی سال 2008، ارزش اوراق بهادار رهنی به شدت کاهش یافت و در نتیجه مؤسسات مالی ذینفع در بازار مسکن در معرض ریسک بسیار بزرگی قرار گرفتند. به همین دلیل بسیاری از مؤسسات مالی برای تأمین منابع به بازار بازخرید رو آوردند. سرمایهگذاران نیز نگرانیهایی درباره این اوراق بهادار که به وثیقه گذاشته شده بود پیدا کردند.
یکی از شرکتهای اوراق بهادار به نام «بیِر استرنز[۲] » برای تأمین مالی به شدت به بازخرید متکی بود و از اوراق قرضه با پشتوانه رهنی به عنوان وثیقه استفاده مینمود. این در حالی بود که به دلیل وقوع بحران اعتبار مالی تعیین ارزش واقعی این اوراق بهادار با عدم اطمینان بسیاری همراه شد. در نتیجه سرمایهگذاران تمایلی به تأمین وجوه مالی نداشتند و بیر استرنز نمیتوانست منابع مالی کافی مورد نیاز خود را به دست آورد. این شرکت فقط توانست با کمک مالی دولت فدرال آمریکا از ورشکستگی نجات یابد. درسهایی که از این مثال آموخته میشود آن است بازار بازخرید مالی نیازمند وثیقههایی است که سرمایهگذاران به آن کاملاً اعتماد داشته باشند. وقتی شرایط اقتصادی بحرانی باشد، برخی انواع اوراق بهادار نمیتوانند وثیقه کافی برای دریافت منابع مالی باشند.
- اوراق بازار پول
- گواهی سپرده بانکی قابل معامله
- اوراق تجاری
- سناد خزانه
- وراق بهادار قابل معامله
- Burton, M., & Brown, B. (2014). Financial System of the Economy: Principles of Money and Banking: Principles of Money and Banking. Routledge.
- Fabozzi, F. J., Mann, S. V., & Choudhry, M. (2003). The global money markets (Vol. 117). John Wiley & Sons.
- Fabozzi, F. J., & Mann, S. V. (2012). The handbook of fixed income securities. McGraw-Hill Education.
- Madura, J. (2020). Financial markets & institutions. Cengage learning.