بیع فضولی (Bayʻ al-fuduli)
بیع فضولی یکی از انواع بیع بوده و معامله ای است که شخص بدون اجازه مالک اقدام به فروش مال وی کند. درواقع، ضرورت وجود مالکیت، رکن مهمی است که در فقه اسلامی در رابطه با قرارداد بیع مورد توجه قرار گرفته است. این رکن بدان معنی است که افراد نمیتوانند اموالی که مالک نیستند را معامله کنند. ازاینرو، طرفین قرارداد باید مالک آن چیزی باشند که بهعنوان مبیع یا ثمن به دیگری منتقل میکنند و چنانچه مالک نبودند، ولی، قیم یا وکیل قانونی و شرعی مالک باشند. بنابراین، اگر کسی مالی را معامله کند که مالک آن نبوده و ولی، قیم یا وکیل مالک نیز نباشد، صحت چنین معاملهای منوط به اجازه مالک خواهد بود و در اصطلاح، آن را «بیع فضولی» مینامند.
English Definition 1: Fuduli, A party is described as "fuduli" whenever it transacts (e. g. sells, rents, etc.) with someone else's property without the permission of the Shariah (e. g. wakalah). Such is the case when a party does not own the property with which it transacts and is not the wakil (authorized representative) or wali (guardian) of the true owner. For example, if a person were to negotiate and "close" a deal with a buyer in which he sold some machinery without the owner of the machinery having made him his wakeel (authorized representative) the "seller" would be described as fuduli.
English Definition 2: Fuduli, A party is described as "fuduli" whenever it transacts (e. g. sells, rents, etc.) with someone else's property without the permission of the Shari`ah (e. g. wakalah). Such is the case when a party does not own the property with which it transacts and is not the wakil (authorized representative) or wali (guardian) of the true owner. For example, if a person were to negotiate and "close" a deal with a buyer in which he sold some machinery without the owner of the machinery having made him his wakeel (authorized representative) the "seller" would be described as fuduli.
English Definition 3: bai‘ al-fuduli, An agreement of sale concluded by someone on the property of another without the permission of the latter
- منبع اول: بیع فضولی، آن است که یکی از طرفین معامله را وقتی «فضولی» مینامند که او (با فروش، اجاره و غیره) اموال شخص دیگری را بدون اذن شریعت (به عنوان مثال وکالت) معامله کند. نمونه این مورد زمانی است که یکی از طرفین معامله مالک اموالی نیست که با آن معامله میکند و وکیل (نماینده تامالاختیار) یا والی مالک واقعی اموال هم نبوده است. به عنوان مثال، اگر مقرر شده بود که فردی ضمن مذاکره، برای معامله با خریدار به وی نزدیک شود و در آن معامله ماشینآلاتی را بدون آن که صاحب ماشینآلات خریدار مذکور را وکیل (نماینده تامالاختیار) خود به شمار آورد، به فروش برساند، فروشنده را فضولی مینامند.
- منبع دوم: بیع فضولی، آن است که یکی از طرفین معامله را وقتی «فضولی» مینامند که او (با فروش، اجاره و غیره) اموال شخص دیگری را بدون اذن شریعت (به عنوان مثال وکالت) معامله کند. نمونه این مورد زمانی است که یکی از طرفین معامله مالک اموالی نیست که با آن معامله میکند و وکیل (نماینده تامالاختیار) یا والی مالک واقعی اموال هم نبوده است. به عنوان مثال، اگر مقرر شده بود که فردی ضمن مذاکره، برای معامله با خریدار به وی نزدیک شود و در آن معامله ماشینآلاتی را بدون آن که صاحب ماشینآلات خریدار مذکور را وکیل (نماینده تامالاختیار) خود به شمار آورد، به فروش برساند، فروشنده را فضولی مینامند.
- منبع سوم: بیع فضولی، قرارداد فروشی است که توسط یک فرد بر روی اموال فرد دیگری بدون اجازه وی (فرد دوم) انجام میشود.
Reference Address 1: Shariah wealth management advisory. (2018).ISLAMIC FINANCE TERMINOLOGIES.India:Islamitijarat.
Reference Address 2: https://islamicmarkets.com/dictionary/f/fuduli
Reference Address 3: Akram Khan , Muhammad.(2003). Islamic economics and finance: A Glossary. London: Routledge , Taylor & Francis Group.
- تعریف فارسی اول: بیع فضولی یکی از اقسام معاملات فضولی است. معاملهی فضولی معاملهای است که شخص بدون داشتن نمایندگی، مال شخص دیگری را مورد معامله قرار میدهد. از نظر تاریخی معامله به مال غیر، ابتدا در فروش مال غیر مطرح شد و پیامبر (ص) بیع گوسفندی را که برای او خریداری شده بود، تنفیذ نمودند.
- تعریف فارسی دوم: بیع فضولی بیعی است که شخصی بدون داشتن نمایندگی از مالک، مال او را میفروشد. فروشنده را فضول، فضولی یا معامل فضولی و مشتری را اصیل مینامند.
۱. آدرس منبع فارسی اول: کاتوزیان، ناصر. (۱۳۸۷). عقود معین، جلد اول. تهران: شرکت سهامی انتشار. ۲. آدرس منبع فارسی دوم: صفایی، حسین. (۱۳۸۴). قواعد عمومی قراردادها، جلد دوم. تهران، نشر میزان.
این متن یک نوشتار تعریف است.