ساختار ریسک (Risk Structure)

نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۳۰ توسط Wikibadmin (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مفهوم:

والد:

بعد:

فرزند:


لید

وجود یک ساختار با کارکردهای خاص لازمه دستیابی به اهداف اعتباری است. این ساختار باید با راهبردهایی که از اهداف نشأت می‌گیرند، سازگار شود. یک خط‌مشی محافظه‌کارانه در رابطه با ریسک‌ها ممکن است منجر به متمرکز کردن قدرت‌ تصویب شود، در حالی که نگرش جسورانه برای کسب سهم بیشتر در بازار، ممکن است منجر به تمرکززدایی این‌گونه قدرت‌ها شود. وجود یک مجموعه با استعداد از کارشناسان و متخصصان اعتباری در سطوح خرد و کلان ضرورت دارد و یکی از ارکان اصلی مدیریت ریسک اثربخش را تشکیل می‌دهد. این مجموعه در واحدهای مختلف توزیع می‌شود و نحوه مشارکت آنها در فرایند شناسایی و مدیریت ریسک به شکل واضح تعریف می‌گردد. در سازمان‌های غیرمالی معمولاً بالاترین اختیار مدیریت ریسک اعتباری مربوط به یک عضو تیم ارشد مدیریتی است که اغلب به مدیر مالی/مدیر ارشد مالی یا معادل آن گزارش می‌دهد. شیوه‌های استاندارد حاکی از آن است که مدیریت ریسک باید متمرکز باشد و بین واحدهای عملیاتی پذیرنده ریسک و واحدهای نظارت ریسک، مرزبندی مشخصی وجود داشته باشد. مدل سه خط دفاعی، برنامه مناسبی برای ساختاردهی نقش‌ها، مسئولیت‌ها و مسئولیت‌پذیری‌ها در رابطه با تصمیم‌گیری، کنترل ریسک و دستیابی به راهبری ریسک اثربخش در سراسر بانک است. این مدل نشان می‌دهد که چگونه کنترل‌ها، فرایندها و روش‌ها در سراسر سازمان‌های بزرگ مستقر می‌شوند.  

تعریف به حد

ساختار ریسک یکی از اصول مدیریت ریسک جامع سازمانی است. اصول دیگر مدیریت ریسک جامع سازمانی عبارتند از اهداف ریسک، اشتهای ریسک و فرهنگ ریسک. ساختار ریسک باید با راهبردهایی که از اهداف نشأت می‌گیرند، سازگار شود. یک خط‌مشی محافظه‌کارانه در رابطه با ریسک‌ها ممکن است منجر به متمرکز کردن قدرت‌ تصویب شود، در حالی که نگرش جسورانه برای کسب سهم بیشتر در بازار، ممکن است منجر به تمرکززدایی این‌گونه قدرت‌ها شود. شیوه‌های استاندارد حاکی از آن است که مدیریت ریسک باید متمرکز باشد و بین واحدهای عملیاتی پذیرنده ریسک و واحدهای نظارت ریسک، مرزبندی مشخصی وجود داشته باشد.

وجوه افتراق یا شقوق مختلف

ساختار ریسک در کنار اهداف ریسک، اشتهای ریسک و فرهنگ ریسک،  یکی از اصول مدیریت ریسک جامع سازمانی است. ساختار ریسک باید با راهبردهایی که از اهداف نشأت می‌گیرند، سازگار شود. شیوه‌های استاندارد حاکی از آن است که مدیریت ریسک باید متمرکز باشد و بین واحدهای عملیاتی پذیرنده ریسک و واحدهای نظارت ریسک، مرزبندی مشخصی وجود داشته باشد.  یک خط‌مشی محافظه‌کارانه در رابطه با ریسک‌ها ممکن است منجر به متمرکز کردن قدرت‌ تصویب شود، در حالی که نگرش جسورانه برای کسب سهم بیشتر در بازار، ممکن است منجر به تمرکززدایی این‌گونه قدرت‌ها شود. مدل سه خط دفاعی، برنامه مناسبی برای ساختاردهی نقش‌ها، مسئولیت‌ها و مسئولیت‌پذیری‌ها در رابطه با تصمیم‌گیری، کنترل ریسک و دستیابی به راهبری ریسک اثربخش در سراسر بانک است. این مدل نشان می‌دهد که چگونه کنترل‌ها، فرایندها و روش‌ها در سراسر سازمان‌های بزرگ مستقر می‌شوند.  

فهرست مطالب

مقدمه:[ویرایش | ویرایش مبدأ]

به منظور دستیابی به اهداف اعتباری، باید راهبردها و اقدامات مختلفی اجرا شود و این امر مستلزم وجود یک ساختار با کارکردهای خاص است. این ساختار باید با راهبردهایی که از اهداف نشأت می‌گیرند، سازگار شود. برای مثال یک خط‌مشی محافظه‌کارانه در رابطه با ریسک‌ها ممکن است منجر به متمرکز کردن قدرت‌ تصویب شود، در حالی که نگرش جسورانه برای کسب سهم بیشتر در بازار، ممکن است منجر به تمرکززدایی این‌گونه قدرت‌ها شود. معمولاً در مؤسسات مالی، یک مقام عالی (مانند مدیر ارشد اعتباری یا مدیرکل ریسک اعتباری و معادل آنها)، مسئولیت مدیریت کلی ریسک‌ها را برای اطمینان از دستیابی به اهداف مرتبط بر عهده دارد و غالباً در برابر رئیس/مدیرعامل و هیئت مدیره مسئول است. وجود یک مجموعه با استعداد از کارشناسان و متخصصان اعتباری در سطوح خرد و کلان ضرورت دارد و یکی از ارکان اصلی مدیریت ریسک اثربخش را تشکیل می‌دهد. این مجموعه در واحدهای مختلف توزیع می‌شود و نحوه مشارکت آنها در فرایند شناسایی و مدیریت ریسک به شکل واضح تعریف می‌گردد. در سازمان‌های غیرمالی معمولاً بالاترین اختیار مدیریت ریسک اعتباری مربوط به یک عضو تیم ارشد مدیریتی است که اغلب به مدیر مالی/مدیر ارشد مالی یا معادل آن گزارش می‌دهد.

تعریف[ویرایش | ویرایش مبدأ]

با تنظیم مقررات ریسک و شیوه‌های استاندارد مدیریت ریسک در سراسر صنعت، برخی دیدگاه‌های مشترک درباره سازمان فرایند مدیریت ریسک پدیدار شد. این فرایند شامل بخش‌های زیر است:

  • واحد ریسک و مدل «سه خط دفاعی[۱] »
  • واحد مدیریت دارایی-بدهی
  • مدیریت ریسک جامع سازمانی (ERM)

واحد ریسک و مدل سه خط دفاعی:[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مدل سه خط دفاعی، برنامه مناسبی برای ساختاردهی نقش‌ها، مسئولیت‌ها و مسئولیت‌پذیری‌ها در رابطه با تصمیم‌گیری، کنترل ریسک و دستیابی به راهبری ریسک اثربخش در سراسر بانک است. این مدل نشان می‌دهد که چگونه کنترل‌ها، فرایندها و روش‌ها در سراسر سازمان‌های بزرگ مستقر می‌شوند. بر این اساس، سه خط دفاعی عبارتند از:

  • خطوط کسب‌وکار
  • کارویژه اصلی ریسک
  • کارویژه‌های حسابرسی شرکتی و تطبیق

خطوط کسب‌وکار یا واحدهای عملیاتی، اولین خط دفاعی را تشکیل می‌دهند و مسئول شناسایی، اندازه‌گیری و مدیریت همه ریسک‌ها در حیطه فعالیت خود هستند. خطوط کسب‌وکار مسئولیت اصلی مدیریت ریسک روزانه را بر عهده دارند. از آنجا که مدیر واحد عملیاتی به ماهیت در حال تغییر ریسک‌ها نزدیک‌تر است، بهتر می‌تواند اقداماتی برای مدیریت و کاهش آن ریسک‌ها انجام دهد. واحدهای عملیاتی، گزارش‌های ادواری خودارزیابی برای شناسایی وضعیت مسائل مربوط به ریسک از جمله برنامه‌های کاهش ریسک تهیه می‌کنند. این گزارش‌ها مربوط به مدیریت اجرایی و واحد اصلی ریسک است که نظام ریسک را اجرا می‌کند.

شیوه‌های استاندارد حاکی از آن است که مدیریت ریسک باید متمرکز باشد و بین واحدهای عملیاتی پذیرنده ریسک و واحدهای نظارت ریسک، مرزبندی مشخصی وجود داشته باشد. واحد ریسک، ارزیابی و کنترل ریسک‌ها را مستقل از واحدهای عملیاتی، انجام می‌دهد. این واحد مسئول هدایت و اجرای خط‌مشی‌های ریسک به منظور نظارت بر اجرای صحیح آنها مطابق با فرایندهای ریسک مدون است. واحد ریسک، به همراه مدیریت ارشد، خط‌مشی ریسک بانک را تعریف می‌کند. مدیر ارشد ریسک به کمیته ارشد اجرایی گزارش می‌دهد که در نهایت قدرت اجرای خط‌مشی‌های‌های ریسک را برای واحد ریسک فراهم می‌سازد. با توجه به نقش‌های واحدهای عملیاتی و واحد مدیریت ریسک، ممکن است ادراک آنها از یک واقعیت مربوط به ریسک متفاوت باشد. این تفاوت دیدگاه‌ها است که موجب افزایش ارزش بنگاه به عنوان یک واحد کلی و ایجاد ارزش در فرایند مدیریت ریسک می‌شود. با وجود این، هنگامی که دلایل تجاری قانع کننده‌ای برای انجام یک معامله وجود داشته باشد، ممکن است اثربخشی فرایند ریسک نادیده گرفته شود.

به هنگام بروز تعارض، اعمال قدرت کمیته اعتباری، مستلزم وجود شکلی از فرایند داوری است. هنگامی که این فرایند به نتیجه نرسد، داوری بین طرف‌های متعارض توسط سطوح بالاتر مدیریتی انجام می‌شود. مراجعه به سطوح بالاتر در سلسله مراتب بانک، موجب می‌شود که توافق حاصل شود و پیشنهاد اعتباری در هر مرحله مورد ارزیابی قرار گیرد.

وجود واحد ریسک به تنهایی برای اجرای فعالیت‌های مناسب مدیریت ریسک کافی نیست. هم خط اول و هم خط دوم، مسئول ارزیابی و کنترل ریسک هستند. اگر تنها واحد ریسک مسئول ریسک‌ها باشد، واحدهای عملیاتی از مسئولیت‌های خود در قبال ریسک شانه خالی خواهند کرد. لذا واحد کنترل ریسک متمرکز، با حجم انبوهی از مسائل ریسک در واحدهای عملیاتی روبه‌رو خواهد شد. در بانک‌های بزرگ، مدیران ریسک داخل واحدهای عملیاتی مستقر می‌شوند، ولی هم به واحدهای عملیاتی و هم به واحد مرکزی ریسک گزارش می‌دهند. این مدیران کنترل ریسک داخلی را درون خط دفاعی اول فراهم می‌سازند.

خط سوم دفاعی، مربوط به حسابرسان داخلی و خارجی است که به طور مستقل به کمیته ارشد که نماینده ذی‌نفعان سازمان است، گزارش می‌دهند. نقش حسابرسان داخلی، انجام بررسی مستقلانه اثربخشی و تطبیق خط‌مشی‌های ریسک در فرایندهای ریسک است. فعالیت‌های حسابرسی بدین منظور طراحی شده تا اطمینان معقول حاصل شود که اطلاعات مالی، مدیریتی و عملیاتی مهم، عمدتا کامل، دقیق و معتبرند؛ و فعالیت‌های کارکنان با خط‌مشی‌ها، استانداردها، رویه‌ها و قوانین و مقررات انطباق دارند. حسابرسان می‌توانند توصیه‌هایی را در این رابطه ارائه دهند و بر اجرای آنها نظارت کنند.

واحد مدیریت دارایی-بدهی:[ویرایش | ویرایش مبدأ]

واحد مدیریت دارایی-بدهی (ALM) مسئول مدیریت تأمین مالی و ترازنامه بانک و نیز کنترل ریسک‌های نقدینگی و نرخ بهره است. مدیریت دارایی-بدهی مربوط به کارویژه تأمین مالی بانک‌ها است و اغلب داخل واحد تأمین مالی قرار دارد. حیطه مدیریت دارایی-بدهی بیشتر به پرتفوی بانکی گسترش می‌یابد و کمتر به فعالیت‌های معاملاتی می‌پردازد، زیرا بیشتر به تأمین مالی کوتاه‌مدت مرتبط است. به منظور کنترل ریسک نقدینگی و ریسک نرخ بهره، در مدیریت دارایی-بدهی، حدودی برای الزامات تأمین مالی در آینده در نظر گرفته می‌شود و بدهی بانک مدیریت می‌شود. ریسک نرخ بهره با استفاده از نوسان متغیرهایی مانند خالص درآمد بهره‌ای بانک اندازه‌گیری می‌شود.

مدیریت ریسک جامع سازمانی:[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در چارچوب مدیریت ریسک جامع سازمانی، سه رکن اصلی وجود دارد که باید برای مدیریت ریسک در سراسر بانک، ترکیب و اجرا شود:

  • سیستم‌های قیمت‌گذاری انتقالی وجوه (FTP)
  • سیستم‌های ریسک و تخصیص سرمایه
  • سنجه‌های عملکرد مبتنی بر ریسک

توصیه بازل ۲ برای نظارت هیئت مدیره و مدیریت ارشد[ویرایش | ویرایش مبدأ]

فرایند مطلوب مدیریت ریسک، مبنای یک ارزیابی اثربخش برای کفایت سرمایه بانک است. مدیریت بانک مسئول درک ماهیت و سطح ریسک پذیرفته شده توسط بانک و نحوه ارتباط آن با سطوح سرمایه کافی است. همچنین مدیریت بانک باید اطمینان یابد که ترتیبات و سطح تخصصی فرایند مدیریت ریسک در رابطه با پروفایل ریسک و طرح کسب‌وکار مناسب است.

هیئت مدیره بانک، مسئول تعیین سطح ریسک‌پذیری یا اشتهای ریسک بانک است و باید اطمینان یابد که مدیریت بانک چارچوب مناسبی برای ارزیابی ریسک‌های گوناگون مستقر می‌کند، سیستمی برای ارتباط ریسک با سطح سرمایه بانک ایجاد می‌کند و روش مناسبی برای نظارت بر انطباق با خط‌مشی‌های داخلی در نظر می‌گیرد. همچنین لازم است که هیئت مدیره کنترل‌های داخلی قوی و خط‌مشی‌ها و رویه‌های مکتوبی را اتخاذ و حمایت کند و همچنین اطمینان یابد که مدیریت به شکل مؤثر این موارد را در کل سازمان جاری می‌کند. شایان ذکر است بین کشورهای گوناگون تفاوت‌های زیادی از نظر چارچوب‌های حقوقی و قانونی وجود دارد که به وظایف هیئت مدیره‌ها و مدیریت ارشد مربوط می‌شود. در برخی کشورها، هیئت مدیره مسئولیت اصلی نظارت بر بدنه اجرایی (مدیریت ارشد، مدیریت کل) را برای اطمینان از ایفای درست وظایف بر عهده دارد. به همین دلیل نیز در برخی موارد، به آن هیئت نظارتی می‌گویند و این بدان معنی است که وظایف اجرایی ندارد. در مقابل در برخی کشورها، هیئت مدیره صلاحیت گسترده‌تری دارد، به طوری که چارچوب کلی برای مدیریت بانک را تعیین می‌کند. با توجه به این تفاوت‌ها، مفاهیم هیئت مدیره و مدیریت ارشد نه‌تنها برای شناسایی ساختارهای قانونی، بلکه برای تعیین دو کارویژه تصمیم گیری در یک بانک استفاده می‌شوند.

جستارهای وابسته

  • عدم قطعیت
  • ریسک در امور مالی
  • مدیریت غیر متمرکز ریسک
  • مدیریت ریسک سازمانی
  • اندازه گیری ریسک
  • مدیریت ریسک
  • کاهش ریسک

پانویس/ پاورقی

  1. Three Lines of Defense

منابع

  • Basel II: (June 2006) International Convergence of Capital Measurement and Capital Standards: a Revised Framework. https://www.bis.org/publ/bcbs107.htm
  • Caballero, Ricardo, and Stavros Panageas. A quantitative model of sudden stops and external liquidity management. No. w11293. National Bureau of Economic Research, 2005.
  • Joel Bessis. (2015). Risk Management in Banking ,Wiley Finance.

پیوند به بیرون

الگوهای ناوبری

رده