ریسکهای مالی (Financial Risks)
مفهوم:
والد:
بعد:
فرزند:
ریسک مالی به شانس فروپاشی یک کسب و کار به علت سیاستها/تصمیمات/راهبردهای تامین مالی نادرست از قبیل ساختار سرمایه یکسویه، عدم تطابق دارایی-بدهی و غیره اشاره دارد. ریسک مالی را میتوان در سطح بنگاه یا متعهدشونده تعریف کرد بدین صورت که رویدادهای پرریسک که تمام و کمال از جنبه مالی کسب و کار نشات میگیرند، به عنوان ریسکهای مالی شناخته میشوند. ریسکهای مالی را میتوان به کمک تحلیل صورتهای مالی درک کرد که سوابق مکتوبی از وضعیت مالی کسب و کار ارائه میدهند و معمولا شامل ترازنامه، حساب سود و زیان و صورت گردش وجوه نقد هستند. وضعیت اقتصاد و صنعت بر ریسکهای مالی اثرگذاری مهمی دارند به نحوی که اگر وضعیت اقتصاد یا صنعت دچار افول شود، کسب و کارهایی که با اهرم مالی بالایی فعالیت میکنند، با شرایط سختی مواجه خواهد شد. طبقات گسترده ریسکهای مالی شامل ریسکهایی چون ریسک نقدینگی و ریسک نرخ بهره، ریسک اعتباری، ریسک بازار، ریسک ارزی، ریسک ناتوانی مالی، ریسک خارج از ترازنامه و ریسک پشتوانه دارایی میشود.
ریسک مالی در کنار ریسکهای کسب و کار، دو نوع از ریسکهای غیرسیستماتیک به حساب میآیند. ریسک مالی به شانس فروپاشی یک کسب و کار به علت سیاستها/تصمیمات/راهبردهای تامین مالی نادرست از قبیل ساختار سرمایه یکسویه، عدم تطابق دارایی-بدهی و غیره اشاره دارد. ریسک مالی را میتوان در سطح بنگاه یا متعهدشونده تعریف کرد بدین صورت که رویدادهای پرریسک که تمام و کمال از جنبه مالی کسب و کار نشات میگیرند به عنوان ریسکهای مالی شناخته میشوند.
ریسکهای مالی با ریسکهای کسب و کار یا ریسکهای عملیاتی تفاوت دارند. چراکه احتمال دارد یک بنگاه تجاری به دلایل کاملا مالی شکست بخورد یا نکول کند اما ریسکهای کسب و کار عادی در آن در سطوح قابل قبول باقی بماند یا عکس آن اتفاق بیفتد. وجه تفاوت مهم ریسکهای مالی با سایر ریسکها در آن است که ریسکهای مالی تمام و کمال از جنبه مالی کسب و کار نشات میگیرند در حالیکه سایر ریسکها این ویژگی را ندارند.
مقدمه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تحلیل ریسک بنگاه از دو بخش تشکیل میشود: (الف) ریسکهای کسب و کار یا ریسکهای عملیاتی و (ب) ریسکهای مالی. تقسیم کلی ریسک به دو بخش اقدام مهم و مفیدی است چون احتمال دارد یک بنگاه تجاری به دلایل کاملا مالی شکست بخورد یا نکول کند حتی وقتی ریسکهای کسب و کار عادی در سطوح قابل قبول باقی بماند یا عکس آن اتفاق بیفتد.
موارد متعددی وجود دارد که کسب و کارها شکست میخورند نه چون فرصتهای کسب و کار وجود ندارد بلکه چون مدیریت امور مالی ضعیف یا نامناسب است. ریسک مالی به شانس فروپاشی یک کسب و کار به علت سیاستها/تصمیمات/راهبردهای تامین مالی نادرست از قبیل ساختار سرمایه یکسویه، عدم تطابق دارایی-بدهی و غیره اشاره دارد. ریسکهای مالی، کسب و کار موفق را به ورطه ورشکستگی میکشاند اگر که به درستی مدیریت نشود. بنابراین، بسیار حیاتی است که پیش از تصمیم بانک، تحلیل عمیق دادههایی از داراییها را داشته باشیم.
تحلیل مالی عمدتا سه هدف را دنبال میکند:
1. در مساله عمیق میشود و ریسکهای مالی را شناسایی میکند.
2. پرسشهایی مطرح میکند که به تحلیل معنادار عملیاتی/کسب و کار میانجامد.
3. خصوصا برای واسطههای مالی، ازقبیل بانکها همچنین مفید است تا دامنه پشتیبانی مالی موردنیاز توسط وامگیرنده احتمالی را تعیین کنند.
چنین تحلیلی تبیین میکند چرا جزئیات مالی، در میان اطلاعاتی که ارائهدهندگان اعتبار علنا درخواست میکنند، برجستگی و اولویت پیدا میکند. تحلیل مالی براساس صورتهای مالی انجام میشود. ریسکهای بررسی جزئیات صورتهای مالی برای تحلیل مالی نیاز به رویکرد جریان نقدی-محور دارد. این تحلیلها بر عوامل حیاتی متمرکز است تاکه بر نتایج عملیاتی تاریخی متعهدها و جریان نقدی تاثیر گذاشته و تلاشی برای اثبات توانایی متعهدها به ایجاد درآمدهای تکراری پایدار و جریانهای نقدی درحالی که کیفیت داراییها تضمین میشود، باشند.
تعریف[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ریسکهای مالی مطابق با منابع عدم قطعیت تعریف میشوند. طبقات گسترده ریسکهای مالی عبارتند از ریسک اعتباری، ریسک بازار، ریسک نقدینگی و ریسک نرخ بهره که نسبت به رویدادهای خاصی که باعث زیان میشوند به زیرگروههایی تقسیم میگردند. ریسکهای مالی در حینی ظهور میکنند که موسسات مالی دگرگونی دارایی خود و/یا کارکردهای واسطه گری در ترازنامه یا خارج از ترازنامه انجام میدهند. اما ریسک مالی فقط یک بخش از پروفایل ریسک نهادهای مالی مدرن است.
ریسک مالی را میتوان در سطح بنگاه یا متعهدشونده تعریف کرد، رویدادهای پرریسک که تمام و کمال از جنبه مالی کسب و کار نشات میگیرند ریسکهای مالی شناخته میشوند. بیشتر این ریسکها ماهیت درونی دارند و اگر به نحو مناسب از آنها مراقبت نشود به فروپاشی کسب و کار منجر میشوند. بررسیها دریافتند که بسیاری از کسب و کارها شکست میخورند چون وظیفه تامین مالی ناکافی است یعنی ریسکهای مالی کسب و کار موفق را به ورشکستگی میکشانند. ریسکهای مالی را میتوان به کمک تحلیل صورتهای مالی درک کرد که سوابق مکتوبی از وضعیت مالی کسب و کار ارائه میدهند و معمولا شامل ترازنامه، حساب سود و زیان و صورت گردش وجوه نقد هستند. آنها اطلاعات کسب و کار را با اصطلاحات مالی ارائه میدهند که در تصمیمات بانکی مفید هستند.
ماتریس ریسک[ویرایش | ویرایش مبدأ]
برای درک مناسب ریسکهای بنگاه، هر دو ریسکهای عملیاتی و ریسکهای مالی را باید با همدیگر بررسی کرد. ریسکهای عملیاتی باید تحلیل شوند و به عملکرد مالی شرکت پیوند بخورند. ریسکهای مالی باید شناسایی شوند و به محیط عملیاتی پیوند بخورند تا احتمال ریسکهای مالی که وضعیت بحرانی به بار میآورند تعیین شود. برای نمونه، وضعیت اقتصاد و صنعت بر حاشیههای سود یک کسب و کار تاثیر خواهد گذاشت ودر ادامه بر عملکرد مالی آن تاثیر بگذارد. به همین ترتیب، اگر وضعیت اقتصاد یا صنعت دچار افول شود، کسب و کارهایی که با اهرم مالی بالایی فعالیت میکنند، با شرایط سختی مواجه خواهد شد.
مروری گسترده بر اثر رابطه بین ریسکهای عملیاتی و ریسکهای مالی بر ریسک اعتباری در جدول زیر آمده است.
//ریسک مالی
ریسک عملیاتی// |
پایین | متوسط | بالا |
---|---|---|---|
پایین | ریسک اعتباری خیلی پایین | ریسک اعتباری پایین | ریسک اعتباری متوسط-بالا |
متوسط | ریسک اعتباری پایین | ریسک اعتباری متوسط | ریسک اعتباری بالا |
بالا | ریسک اعتباری متوسط- بالا | ریسک اعتباری بالا | ریسک اعتباری خیلی بالا |
این ماتریس نشاندهنده رابطه بین ریسک عملیاتی و ریسک مالی و نحوه اثرگذاری این دو اهرم روی ریسکهای خالص است. درک درست از ریسک عملیاتی و ریسک مالی از این موجودیتها که یک موجودیت مالی یا غیرمالی در معرض ریسک قرار میگیرد حیاتی است چون باعث جستجوی ابزارهای تخفیف ریسک مناسب میشود.
طبقات متفاوت ریسک مالی در بانکها[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در زیر تعریف مختصری از هر کدام از ریسکهای مالی ارائه شده است:
ریسک نرخ بهره: ریسکی که یک نهاد مالی وقتی سررسید داراییها و بدهیهای آن همخوانی ندارند، متحمل میشود.
ریسک اعتباری: ریسکی که یک نهاد مالی وقتی گردش وجوه نقد تعهد داده شده از وامها و اوراق بهاداری که نهادهای مالی نگه میدارند به طور کامل پرداخت نشود، متحمل میشود.
ریسک نقدینگی: ریسکی که یک نهاد مالی را ملزم میکند تا برای بازپرداخت بدهیها یا انجام مخارج ضروری، داراییهای خود را در دوره زمانی خیلی کوتاه و زیر قیمتهای منصفانه بازار نقد کند.
ریسک ارزی: ریسکی که تغییرات نرخ ارز بر ارزش داراییها و بدهیهای یک نهاد مالی که به پولهای خارجی تعیین شده است تاثیر بگذارد.
ریسک بازار: ریسک متحمل شده از ناحیه داراییها و بدهیها در دفتر تجاری نهاد مالی که به علت تغییر نرخ بهره، نرخ ارز و سایر قیمتها است.
ریسک خارج از ترازنامه: به ریسک متحمل شده یک نهاد مالی در نتیجه فعالیتهای مرتبط با داراییها و بدهیهایخارج از ترازنامه اطلاق میشود.
ریسک ناتوانی مالی: ریسکی که یک نهاد مالی به علت فقدان سرمایه کافی برای پوشش افول ناگهانی ارزش داراییهای خود ، متحمل میشود.
ریسک پشتوانه دارایی: این ریسک از ناحیه تغییرات ارزشگذاری یک یا چند دارایی مبتنی بر اوراق بهادار نشات میگیرد. این ریسکها شامل نرخ بهره، تعدیل مدت و ریسک پیش پرداخت است.
اوراق بهادار به پشتوانه دارایی یک نوع اوراق بهادار به پشتوانه وجوه نقدی است که از داراییهای بیشماری به دست میآید. این اوراق بهادار مالی بوسیله بدهی دانشجویی، اجاره، وام خودرو، بدهی کارت اعتباری و غیر آن پشتیبانی میشود. این داراییها یک اوراق بهادار به پشتوانه دارایی هستند که نقدپذیر نیستند و در واقع به تنهایی فروخته نمیشوند. اما اوراق بهادارسازی، فرایند تجمیع داراییها برای ایجاد یک اوراق بهادار است که به مالک آن داراییها اجازه میدهد تا آنها را قابل فروش بسازند. خلق اوراق بهادار به پشتوانه دارایی وقتی شروع میشود که وامدهندگان وامهای وثیقهدار را به یک نهاد مالی بزرگ میفروشند و سپس وامها را درون یک صندوق امانی جای میدهد. آنگاه در حینی که این وامها پرداخت میشوند جریان وجوه نقد وارد این صندوق امانی میشود درحالی که جریانهای وجوه نقد بابت پرداختی به سرمایهگذارانی که اوراق بهادار را از آن صندوق امانی خریداری کردند، خارج میشود.
چنین ابزاری، مزایای بسیاری برای هر دوی وام دهندگان و سرمایه گذاران دارد. برای مثال، به وامدهندگان اجازه میدهد با افزایش وامدهی سود کنند و همزمان سرمایهگذاران را تشویق میکند پولشان را در داراییهای متفاوتی سرمایهگذاری کنند که به آنها نفع خواهد رساند. وامدهندگان قادر به ایجاد صندوق مشترک داراییها میشوند که نسبت به خرید و فروش فردی، چالشیتر است. اوراق بهادار به پشتوانه دارایی، داراییهای درآمد ثابت هستند که در آن ریسک و بازده را میتوان چنان متناسب کرد تا نیازهای هر کدام از سرمایهگذاران تامین شود. از جمله معایب اوراق بهادار به پشتوانه دارایی اینست که وقتی آنها را با سایر بازارهای اوراق بهادار مقایسه میکنیم، به نحو زیادتری ارزیابی شدهاند؛ از اینرو سرمایهگذاران هنگام انتخاب اوراق بهادار به پشتوانه دارایی برای سرمایه گذاری، باید تدابیر احتیاطی خیلی بالایی داشته باشند. همچنین اوراق بهادار به پشتوانه دارایی مستعد ریسکهای پیشپرداخت، نرخ بهره و تعدیل شرایط هستند. برای مثال، کاهش نرخ بهره شاید وامدهندگان را ترغیب کند تا وامهای خود را با نرخهای مطلوبتری تجدید قرارداد کنند. معایب دیگر این اوراق آنست که اگر وامدهنده اعلام ورشکستگی کند آن وام به خاطر ورشکستگی از بین میرود.
- ریسک عملیاتی (کسب و کار)
- ریسک اعتبار
- ریسک نقدینگی
- ریسک بازار
- ریسک غیرسیستماتیک
- Anthony Saunders & Marcia Millon Cornett (2017), Financial Institutions Management_ A Risk Management Approac.
- Ciby, Joseph (2018), Credit risk management: What it is and why it matters. in www.sas.com. Advanced_Credit_Risk_Analysis (BookZZ.org).
- Horcher, Karen A. (2005), Essentials of financial risk management. John Wiley and Sons. pp. 1–3. ISBN 978-0-471-70616-8.
- Ozyasar, Hunkar (2018), "The Advantages of Asset-Backed Securities". budgeting.thenest.com. Retrieved 2018-12-15.
- Wiley Finance (2015), Risk Management in Banking, Wiley.