ریسکهای صنعت (Industry Risks)
مفهوم:
والد:
بعد:
فرزند:
تحلیل ریسک صنعت نشانگر این است که نیروهای متنوع و متفاوتی که در یک صنعت عمل میکنند، روی بقا و سودآوری آن تاثیر میگذارند و سرنوشت بازیگران در آن را خاطر نشان میکند. ریسک هر صنعتی به زیربخشهای معنادار آن براساس اندازه بنگاه، ماهیت فعالیت یا هر عامل معنادار دیگری وابسته است. همچنین ریسک یک صنعت به این بستگی دارد که آن صنعت در کدام مرحله از مراحل پنجگانه عمر خود قرار دارد. این مراحل پنجگانه عبارتند از مرحله پیشتازی، مرحله رشد سریع، مرحله رشد بالغ، مرحله تثیبت و مرحله افول (و مرگ). درحالیکه مراحل رشد و تثبیت را میتوان مراحل ریسک پایین/متوسط تلقی کرد، مرحله پیشتازی و افول محصول در دستهبندی ریسک بالا جای میگیرند.
ریسک صنعت یکی از انواع ریسکهای غیرمالی کسبوکار است. ریسک صنعت به اثرگذاری نیروهای متفاوتی که در آن صنعت عمل میکنند بر روی بقا و سودآوری آن صنعت اشاره دارد.
عده بسیاری «بخش اقتصادی» و «صنعت» را به جای هم استفاده میکنند، اما تفاوت ظریفی بین این دو وجود دارد. اصطلاح «بخش» جامعتر است در حالی که تعریف «صنعت» محدودتر است. ریسکهای صنعت به سه دسته ریسکهای برآمده از محیط بیرونی، ریسکهای خاص صنعت و ریسکهای برآمده از محرکهای صنعت تقسیم میشوند.
مقدمه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
شناسایی و درک «بخش اقتصادی» و «صنعت»، برای تحلیل و مدیریت ریسک اعتباری مهم است. عده بسیاری «بخش اقتصادی» و «صنعت» را به جای هم استفاده میکنند، اما تفاوت ظریفی بین این دو وجود دارد. اصطلاح «بخش» جامعتر است در حالی که تعریف «صنعت» محدودتر است. البته یک صنعت به تنهایی چنان گسترده است که باید بخشبندی بیشتری بشود تا بتوان بررسی معناداری از آن ارائه داد.
برای مثال، بخش آشامیدنیها را میتوان به صنایع مختلف تقسیم کرد- صنایع نوشیدنی گازدار و غیرگازدار. نوشیدنیهای گازدار نوشیدنیهای مخلوط با دی اکسید کربن هستند. برندهای با شهرت جهانی کوکا کولا و پپسی به این صنعت تعلق دارند. صنعت غیرگازدار عظیم است و شامل انواع نوشیدنیها نظیر آب میوه بطری، آب میوه خنک، آب میوه پاستوریزه شده، آب میوه خالص، شکلات داغ، چای سرد، شیر طعم دار، بستنی مایع و غیر آن است. به این جهت این صنعت نیز باید به بخشهای بازار تقسیم بندی شود.
یک صنعت یا بازار را میتوان به زیربخشهای معنادار طبقهبندی کرد با این هدف که گروههای همتراز قابل مقایسه، محرکهای رشد و ریسکهای کلیدی مرتبط شناسایی شوند. آن را میتوان براساس اندازه بنگاه یا ماهیت فعالیت یا هر عامل معنادار دیگری به شرح زیر بنا نهاد:
الف) برمبنای اندازه بنگاه: برای مثال در صنعت پیمانکاری ساختمان، بازیگران بیشماری حضور دارند و بنابراین معمولا به سه بخش بزرگ، متوسط و کوچک تقسیم میشوند.
ب) براساس ماهیت عناصر آن: مثلا تجارت عمدهفروشی به دستهبندیهای متفاوت ازقبیل تجارت عمدهفروشی پوشاک، تجارت عمدهفروشی روغنهای خوراکی یا تجارت عمدهفروشی مواد ساختمانی تقسیم میشود.
ج) سایر بخشبندیها: بخشبندیهای دقیقتری نیز امکان دارد. برای مثال صنعت خردهفروشی را میتوان ابتدا به دو بخش تقسیم کرد: (1) خرده فروشی ارزش که نوعا کسب و کاری با حاشیه سود پایین- حجم بالا ازقبیل خوراکی و خواربارفروشی است و (2) خردهفروشی لوکس که کسب و کار حاشیه سود بالا- حجم پایین ازقبیل لوازم پیشرفته گرانقیمت، وسایل برقی و کفش است. امکان تقسیمبندی بیشتر به گروههای گوناگون هست ازقبیل (1) منسوجات و پوشاک (2) مواد خوراکی و آشامیدنی (3) وسایل برقی، (4) اسباب بازی، (5) وسایل بادوام مصرف کننده، (6) ابزارآلات کاربردی در منزل (7) جواهرآلات و ساعت (8) کتاب، موسیقی و هدایا (9) وسایل دارویی و غیر آن.
بانکها و موسسات مالی معمولا از طبقه بندیهای صنعت خاص خود یا از کدهای طبقهبندی صنعتی استانداردشده پیروی میکنند که در سطح گستردهتری مورد پذیرش است.
تعریف[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تحلیل ریسک صنعت نشان میدهد چگونه نیروهای متنوع و متفاوتی که در یک صنعت عمل میکنند، روی بقا و سودآوری آن تاثیر میگذارند و سرنوشت بازیگران در آن را خاطر نشان میکند. اگر سودآوری صنعت پایین باشد بسیار بعید است که شرکت کنندگان یا بازیگران در این صنعت از سودآوری بالایی بهرهمند بشوند. با توجه به این واقعیت که سودآوری برای بقا یک واحد کسب و کار حیاتی است بینش درباره عوامل ریسک گوناگون تاثیرگذار بر صنعت و محرکهای کلیدی سود، به عنوان ابزار قدرتمند برای بررسی موقعیت اعتباری بنگاهها در آن صنعت عمل میکنند.
انواع ریسک صنعت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پیش از پرداختن به جزییات تحلیل صنعت، بهتر است ریسکهای صنعت را به سه دسته به شرح زیر بشکافیم:
الف) ریسکهای برآمده از محیط بیرونی: این نوع ریسک صنعت از تغییرات صورت گرفته در نظام بیرونی کلی نشات میگیرد. برای نمونه، فرض کنید دولت تصمیم بگیرد تعرفههای واردات را پایین آورد تا باعث ارزانتر شدن کالاهای وارداتی از تولیدکنندگان خارجی شود. این سیاست بر سودآوری کلی صنعت تاثیر میگذارد چون رقابت واردات ارزانتر، بازیگران صنعت را مجبور میکند قیمتها را کاهش دهند. طی عصر جهانی شدن، صنایع متکی بر موانع حمایتی تعرفه، همواره نگران باقی میمانند. به همین ترتیب، تغییر ترجیحات مصرفکننده یک ریسک بیرونی اصلی برای صنایع متمرکز بر مصرفکننده خصوصا کسب و کارهای متکی بر مُد است. همچنین جهش نرخ بهره توسط بانک مرکزی این کشور بر صنعت خودروسازی تاثیر میگذارد چون نرخهای بهره بالاتر تقاضا برای وسایط نقلیه را کاهش خواهد داد.
ب) ریسکهای خاص صنعت: ریسکهایی که به یک صنعت محدود است یعنی منبع ریسک درون آن صنعت قرار میگیرد. برای مثال، تازه واردهایی که به رقابت آتشین کمک میکنند و باعث تلافی بازیگران موجود در آن صنعت میشوند، که به جنگ قیمت منجر شده و سودآوری صنعت پایین را میآورد. به طور مشابه، قدرت چانهزنی تامین کنندگان و خریداران، ریسک دیگر مختص صنعت است.
پ) ریسکهای برآمده از محرکهای صنعت: تقریبا همه صنایع با چند عامل تقاضای کلیدی تحریک میشوند که رشد آن صنعت را تعیین میکنند. مثال صنعت ساختمانسازی را در نظر بگیرید. این یک صنعت کلیدی هر اقتصادی است و نقشی چشمگیر در توسعه جامعه دارد. محرکهای اصلی بخش ساختمان از تقاضا برای خانههای مسکونی، ساختمانهای تجاری و صنعتی و جادهها، پلها، بنادر و سایر پروژههای زیرساختی نشات میگیرد. شناسایی و درک محرکهای کلیدی یک صنعت مهم هستند. هر عاملی که تاثیر منفی بر چنین محرکی بگذارد یک ریسک است. محرکهای کلیدی سه صنعت دیگر را به عنوان مثالهای روشنگر بررسی میکنیم:
- قیمت نفت خام و صنعت دکلهای حفاری نفت: وقتی قیمت نفت بالا میرود بنگاههای نفتی، حفاریهای بیشتر و عمیقتری را در میادین نفتی فراساحل انجام میدهند و بدین طریق فعالیت تولید یا اکتشاف افزایش مییابد. این موضوع به افزایش نرخ کرایه دکل حفاری و تقویت مخارج سرمایهگذاری در داراییهای دکلهای حفاری نفت منجر میشود که تاثیر مطلوبی بر صنعت دکلهای حفاری برجای میگذارد.
- خودروسازی و صنعت لاستیک: صنعت لاستیک به تقاضا برای خودرو وابسته است. معمولا تولیدکنندگان لاستیک ظرفیتهای تولیدشان را همگام با افزایش فروش خودرو افزایش میدهند.
- حمل و نقل و صنعت خودروسازی: دوباره جالب است توجه کنیم که تقاضا برای خودروها بوسیله عوامل دیگری ازقبیل تقاضای حمل و نقل (هم مسافربری و حمل کالا) و قیمت نفت تاثیر میپذیرد.
آشکار است که برخی اوقات عواملی که به ریسکهای صنعت کمک میکنند و به هم مرتبط هستند، به وقوع پیچیدگیهایی منجر میشود. بنابراین معمولا بانکهای بزرگ و نهادهای مالی، کارشناسان جداگانهای برای هر صنعت استخدام میکنند.
چرخه عمر صنعت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
برخلاف انسانها، انواع معین صنایع ازقبیل کشتیسازی، بیمه، بانکداری، راه آهن و غیره از چرخه عمری معادل قرنها برخوردار هستند. طبقهبندی صنعتی مناسب و درک روشن از مرحلهای که صنعت از آن عبور میکند بسیار حیاتی است. پنج مرحله عمر یک صنعت را با جزئیات بیشتر بررسی میکنیم:
الف) مرحله پیشتازی: طی این مرحله، این صنعت با آینده نامطمئن و رشد ناچیز فروش روبرو است چون بازار برای محصولات این صنعت کوچک است. بازارها هنوز توسعه مییابند درحالیکه فایدهبرندگانِ احتمالی محصولات، آگاهی مییابند و تحصیل کردهتر میشوند؛ حذف درک/تردیدهای اولیه هنوز جنبه دیگری از این مرحله است. آشکار است که ریسک عملیاتی مرتبط با این مرحله بسیار بالا است احتمالا اگر سودآوری ناچیز و فروش پایین باشد.
ب) مرحله رشد سریع: به محض اینکه صنعت از مرحله پیشتازی خود با موفقیت عبور میکند، مرحله بعد با افزایش تقاضا، شتاب گرفتن فروش و سودآوری بالا توصیف میشود. به مرور زمان بازار با تقاضای چشمگیر برای محصولات این صنعت تثبیت میشود. تعداد محدود بازیگران که در این صنعت هستند با رقابت اندکی مواجهند و بازار افزایش کسب وکار قابل ملاحظهای را تضمین میکند. ظرفیت تولید به سرعت ارتقا مییابد تا تقاضای دایما فزاینده را تامین کند. ریسکهای عملیاتی این صنعت در این مرحله پایین هستند چون میزان فروش و سود به بیش از 50 درصد (یا حتی 100 درصد) در سال رشد میکند!
پ) مرحله رشد بالغ: در این مرحله رشد شدید فروش و سود ناپدید میشود، چون با پدیدار شدن یک الگوی پیوسته تقاضا فروکش میکند. بواسطه موفقیت تعداد اندک بازیگران در مرحله رشد، تازه واردهای زیادی به این صنعت جذب میشوند که باعث کاهش سودآوری به سطح نرمال میگردند. رشد فروش از نرخ رشد اقتصاد بالاتر باقی میماند اما دیگر شتابان نیست.
ت) مرحله تثیبت: در این مرحله که احتمالا طولانیترین مرحله است، رشد صنعت تقریبا با رشد اقتصاد یکسان میشود. درحالی که فروش همگام با اقتصاد حرکت میکند بنگاههای فردی در این صنعت میزان سود متفاوتی از یکدیگر دارند که به قابلیتهای مدیریتی آنها بستگی دارد. با توجه به موانع ورود، شدت رقابت تغییر میکند درحالی که حاشیه سود و نرخ بازده سرمایه بنگاههای فردی در نهایت تقریبا برابر میشود. بنگاههایی در این صنعت، از سودآوری بیشتری نسبت به میانگین صنعت برخوردار هستند که مزایای رقابتی پایدار متمایزی داشته باشند.
ث) مرحله افول (و مرگ): در این مرحله، تقاضا از این صنعت دور میشود و رشد فروش جای خود را به افول میدهد. جایگزینهای بهتر و جدید، تغییر سلیقهها و انتخابهای مصرف کننده، و فناوریهای جدید برخی دلایل افول و مرگ صنایع هستند. درحالی که دستگاه پخش نوار باعث شد گرامافون محکوم به مرگ شود، رایانهها صنعت کارت پانچ شده را منقرض کردند. کالسکههای اسبی در برابر خودروها و پیجرها در برابر تلفنهای همراه برخی مثالهای دیگر هستند. بدیهی است که ریسکهای عملیاتی در این مرحله، تمایل به سمت بالارفتن دارند. چرخه عمر این صنعت پیوند قدرتمندی با الگوی رشد کلی برقرار میکند و میزان ریسک عملیاتی تثبیت میشود. به بیان کلی، درحالیکه مراحل رشد و تثبیت را میتوان مراحل ریسک پایین/متوسط تلقی کرد، مرحله معرفی و افول محصول در دستهبندی ریسک بالا جای میگیرند.
سودآوری صنعت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
برای بررسی و درک پتانسیل ایجاد سود و پول نقد بنگاه، تحلیلگر باید اول از همه پتانسیل این صنعت را ارزیابی کند. سودآوری صنایع مختلف به نحو سیستماتیک و قابل پیشبینی طی یک دوره زمانی تفاوت میکند. شدت رقابت همراه با چهار نیروی دیگر زیر است که پتانسیل یک صنعت را تعیین میکند (معروف به مدل پنج نیرو یا مدل پورتر که به نام پروفسور مایکل پورتر از دانشگاههاروارد نامیده شد و دهه 1980 این مفهوم را معرفی کرد) در شکل ۱ زیر نشان داده شده است:
شکل ۱- مدل پورتر
- ریسک غیرسیستماتیک
- ریسک درونی
- ریسک غیرمالی
- ریسک صنعت
- ریسک عملیاتی
- ریسک بیرونی
- Carrieri, Francesca, Vihang Errunza, and Sergei Sarkissian (2004). Industry risk and market integration, Management Science 50.2 . pp207-221.
- Cornett, Marcia Millon, and Anthony Saunders (2003). Financial institutions management: A risk management approach, McGraw-Hill/Irwin.
- Ciby Joseph (?). Advanced Credit Risk Analysis, in BookZZ.org