بیع دین (Bayʻ al-Dayn (Debt Purchase)
بیع دین یکی از انواع کاربردی بیع است. در اصطلاح فقها، «دین» به هر مال کلی (غیرمشخص) گفته میشود که بهواسطه یکی از اسباب، بر ذمه شخص دیگری ثابت میگردد. اسباب دین یا اختیاری است یا قهری (سبب اختیاری مثل قرض، بیع نسیه، اجاره و نکاح و سبب قهری مانند نفقه زن بر شوهر). اگر بیع دین (خصوصاً به کمتر از قیمت اسمی به شخص ثالث که تنزیل نامیده میشود) از منظر فقهی صحیح باشد، راهکار مهمی جهت تأمین مالی در اختیار شبکه بانکی، دولتها و بنگاههای اقتصادی قرار میگیرد. در واقع بانکها، دولت و فعالان اقتصادی میتوانند مطالبات مدتدار خود را از مشتریان، شرکتها، مؤسسات، اشخاص حقیقی و حقوقی بهصورت اسناد متحدالشکل درآورند و بهوقت لزوم در بازار به فروش رسانند و از این طریق، نیازهای کوتاهمدت خود به نقدینگی را تأمین کنند. هرچند بحث بیع دین بحثی اختلافی در میان فقهای شیعه و اهل سنت است، اما در مجموع میتوان مدعی بود که مشهور فقهای شیعه، شافعیه و مالکیه بیع دین را جایز و فقهای حنفی و حنبلی آن را باطل میشمارند.
English Definition1:Bayʻ al-Dayn, The sale of debt by the creditor to a third party. The debt can be either money or commodities sold in accordance with the Sharīʻah parameters. English Definition2: Bay al-dayn, Sale of debt. According to a large majority of fuqaha’, debt cannot be sold for money, except at its face value, but can be sold for goods and services.
- منبع اول: بیع دین فروش بدهی توسط تأمینکننده اعتبار به شخص ثالث است. بدهی میتواند در قالب پول یا کالاهای فروخته شده مطابق با پارامترهای شریعت باشد.
- منبع دوم: بیع دین، فروش بدهی میباشد. مطابق با نظر اکثریت قریب به اتفاق فقها، بدهی را نمیتوان بجز قیمت اسمی آن در ازاء دریافت پول فروخت، اما برای کالاها و خدمات قابل فروش هستند.
Reference Address1: The Islamic Financial Services Board (IFSB).(2018). LIST OF TERMINOLOGIES AND DEFINITIONS USED IN THE IFSB DOCUMENTS, from Link: https://www.ifsb.org/terminologies.php Reference Address2: Institute of Islamic Banking and Insurance(IIBI).(2018). Glossary of Financial Terms.UK, Middlesex ,from link : http://www.islamic-banking.com/explore/glossary/glossary-financial-terms-b
- تعریف فارسی اول: حكم بيع دين به شخص ثالث معلوم مىشود. طبق مفاد هر دو حديث، اگر كسى دين را به مبلغ كمترى، به شخص ثالث فروخت، اولاً فروش آن جايز است، ثانياً در موعد پرداخت، بدهكار، فقط مبلغى كه دين به آن فروخته شده را بدهكار است. مثلاً اگر شخص الف، به شخص ب، هزار تومان شش ماهه بدهكار است، شخص ج، طلب ب را به هشتصد تومان مىخرد، هنگام سررسيد، از شخص الف فقط هشتصد تومان بايد بگيرد و با پرداخت آن، ذمۀ الف، برى مىشود. اين دو حديث، مورد عمل برخى از فقها مثل شهيد اوّل قرار گرفته است وگرنه به علت ضعف سند و مخالفت با قواعد معاملات، معمولاً كسى به آن عمل نمىكند و يا درصدد توجيهات مختلف براى تصحيح آن برآمدهاند. در هر صورت، اگر بيع دين به شخص ثالث را جايز بدانيم، بدون شک، بخش مهمى از نيازهاى بانكى ما برآورده مىشود و اشخاص مىتوانند از طريق آن، نيازهاى نقدى خود را برآورده سازند.
آدرس منبع فارسی اول: ثقه الاسلام کلینی، محمد بن یعقوب. (۱۳۹۰). اصولالکافی، فارسی- عربی، جلد دوم. قم: موعود اسلام.
این متن یک نوشتار تعریف است.