سیاستگذاری پولی قاعده محور (Rule based monetary policy)
«سیاستگذاری پولی قاعدهمحور» نوعی از «سیاستگذاری پولی» است که در آن سیاست پولی به صورت خودکار و بر مبنای مجموعهای از قواعد از پیشتعیینشده عمل میکند به طوری که مرجع اعمال سیاست به ندرت یا هرگز از هنجارهای موجود تخطی نکرده و به این ترتیب، نقش صلاحدیدی سیاستگذاران در تلاشی برای اجتناب از مسأله انگیزههای سواستفادهگر میان سیاستگذاران و طیف گستردهتری از عموم مردم حذف میشود.
English Definition 1: A monetary policy in which a jurisdiction rarely or never deviates from established norms. A rule-based monetary policy does not make exceptions based upon extenuating circumstances.
English Definition 2: A monetary policy which operates automatically, based on a predetermined set of rules. It eliminates the role of policymakers discretion in an attempt to avoid the problem of misaligned incentives between individual policymakers and the broader public.
English Definition 3: Rule-based monetary policy has flexibility to implement a systematic revision of a contingent plan and prescribes the updating process in a "timeless manner.
- منبع اول: سیاست گذاری پولی قاعده محور، نوعی سیاست پولی است که در آن مرجع قضائی به ندرت یا هرگز از هنجارهای موجود تخطی نمیکند. سیاست پولی قاعده محور هیچ استثنائی را بر مبنای تعدیل شرایط قائل نیست.
- منبع دوم: نوعی سیاست پولی است که به طور خودکار و بر مبنای مجموعهای از قواعد از پیشتعیینشده عمل میکند. این سیاست، نقش صلاحدیدی سیاستگذاران را با تلاشی برای اجتناب از مسأله انگیزههای سوء استفادهگر میان سیاستگذارن و طیف گستردهتری از عموم مردم حذف میکند.
- منبع سوم: سیاست پولی قاعده محور دارای انعطافپذیری لازم برای پیادهسازی نسخه سیستماتیک یک برنامه احتمالی آتی در اختیار دارد و فرآیند بروزرسانی را به شیوهای نامتناهی تجویز میکند.
Reference Address 1: https://financial-dictionary.thefreedictionary.com/Rule+based+monetary+policy
Reference Address 2: https://www.investopedia.com/terms/f/fixedrulepolicy.asp
Reference Address 3: https://www.investopedia.com/terms/f/fixedrulepolicy.asp
- تعریف فارسی اول: سیاستگذاری تحت مجموعهای ثابت از مقررات خاص که بهصورت مکانیکی و بدون نظر گرفتن سایر فشارها اعمال میشود.
- تعریف فارسی دوم: در سیاستگذاری مبتنی بر قاعده، هدف مشخصی برای یک لنگر اسمی (یا متغیر میانی) معین وجود دارد؛ مقدار این هدف به ندرت و در فواصل زیاد تغییر میکند و تعدیل در سیاست پولی عمدتا برای دستیابی به اهداف منظور شده برای متغیر میانی انجام میگیرد.
- آدرس تعریف فارسی اول: لو، جاناتان (۱۳۹۴)، فرهنگ تشریحی مالی و بانكی آكسفورد. مترجم محمد حسن مهدوی، تهران: نشر ادبستان.
- آدرس تعریف فارسی دوم: جلالی نائینی، سید احمدرضا (۱۳۹۴)، سیاست پولی: مبانی نظری و ارزیابی عملکرد در ایران، تهران: انتشارات پژوهشکده پولی و بانکی.
این متن یک نوشتار تعریف است.