ریسک نقدینگی (Liqiuidity Risk)
مفهوم:
والد:
بعد:
فرزند:
یکی از مهمترین ریسکهای مالی، ریسک نقدینگی است. هر زمانی که احتمال نقد نبودن وجود داشته باشد و بین داراییها و بدهیها عدم تطابق نقدینگی رخ دهد، ریسک نقدینگی پدید میآید. هرچه این احتمال بزرگتر باشد، ریسک نقدینگی نیز بیشتر خواهد بود. در این چارچوب، رابطه جامعی بین غیرنقد بودن یا ریسک نقدینگی وجود دارد بدین شکل که هرچه ریسک نقدینگی بیشتر باشد، احتمال غیرنقد بودن بیشتر بوده و در نتیجه نقدینگی پایینتر خواهد آمد. از رایجترین عواملی که منجر به ایجاد ریسک نقدینگی میشود میتوان به تبلور بازار، زیانهای اعتباری یا عملیاتی در بانک، خسارت به شهرت بانک، یا تنش نقدینگی در سطح بازار اشاره کرد؛ عموما برای ارزیابی کمی ریسک نقدینگی از سه نوع تحلیل نقدینگی ترازنامه، تحلیل سرمایه نقد و تحلیل عدم تطابق در سررسید استفاده میشود. همچنین بنا به اهمیت موجود، مدیریت ریسک نقدینگی یک جنبه کلیدی از دستورالعملهای کمیته بال ۳ را تشکیل داده است. در این موقعیت، کمیته بال ۳ برای اولین بار مجموعهای هماهنگ از استانداردهای نقدینگی را در سطح بینالمللی تهیه کرده و همراه با نسبتهای کمی و سنجههای مختلف ارائه نموده است.
ریسک نقدینگی را میتوان در کنار ریسک نرخ بهره، ریسک اعتباری و ریسک بازار، یکی دیگر از ریسکهای مالی نامید. این ریسک هر زمانی که احتمال نقد نبودن وجود داشته باشد، پدید میآید و هرچه این احتمال بزرگتر باشد، ریسک نقدینگی نیز بیشتر خواهد بود. ریسک نقدینگی که از مهمترین ریسکهای مالی است و کمیته بال توجه به خصوصی به آن دارد به سه دسته ریسک نقدینگی ساختاری، ریسک نقدینگی بازار و ریسک نقدینگی مشروط تقسیم میشود.
ریسک نقدینگی با سایر ریسکهای مالی تفاوتهایی دارد. ریسک نقدینگی به نوعی ریسک ثانویه است به این مفهوم که این ریسک همواره به دنبال یک یا چند واحد افزایش در سایر ریسکها افزایش مییابد. به عبارتی تصور این موضوع سخت است که یک بانک بدون داشتن مشکل در ریسک بازار، اعتباری یا عملیاتی، دچار مسئله نقدینگی شود. تفاوت دیگر اینکه پوشش ریسک نقدینگی متفاوت از پوشش سایر ریسکهای مالی است. در پوشش این ریسک، نیاز زیادی به نگهداری سرمایه مقرراتی یا اقتصادی در برابر زیانهای بالقوه وجود دارد.
محتویات
درک مفهوم
ایده نقدینگی به قابلیت هر عامل اقتصادی برای مبادله ثروت خود با کالاها و خدمات یا با سایر داراییها مربوط میشود. دو نکته مهم در این تعریف وجود دارد: نکته اول، آن که نقدینگی یک متغیر جریان بوده و (و متغیر انباره نیست). نقدینگی در چارچوب ما، به جریانات بدون قید و شرط در میان عاملان اقتصادی در هر نظام مالی مربوط میشود و تمرکز خاصی بر جریانات میان بانک مرکزی، بانکهای تجاری و بازارها دارد. نکته دوم این است که نقدینگی به قابلیت آزادسازی این جریانها ارتباط پیدا میکند.
اما ریسک به مفهوم احتمال متغیر تصادفی با درک ترجیحی عاملان اقتصادی از آن متفاوت است. عامل اقتصادی در این چارچوب، بر نقدینگی ارجحیت دارد. در واقع، هر زمانی که احتمال نقد نبودن وجود داشته باشد ریسک نقدینگی پدید میآید و هرچه این احتمال بزرگتر باشد، ریسک نقدینگی نیز بیشتر خواهد بود. وقتی احتمال برابر یک شود (یعنی امکان تبدیل به قطعیت شود) ریسک نقدینگی به حداکثر مقدار خود رسیده و غیرنقدبودن را محقق مینماید. در این چارچوب، رابطه جامعی بین غیرنقد بودن یا ریسک نقدینگی وجود دارد و بر این فرض استوار بوده است که هرچه ریسک نقدینگی بیشتر باشد، احتمال غیرنقد بودن بیشتر بوده و در نتیجه نقدینگی پایینتر خواهد آمد.
ریسک نقدینگی بازار مربوط به عدم توانایی معامله با قیمت اسمی و به صورت فوری است. این یک جزء سیستماتیک و غیر قابل متنوعسازی از ریسک نقدینگی است و دو ملاحظه مهم در مورد آن وجود دارد. اول آنکه وجوه اشتراک در ریسک نقدینگی در بازارها وجود داشته و به لحاظ نظری قابل ارائه بوده است ضمن آن که به شکل تجربی از طریق بازار سهام و اوراق قرضه ثبت میشود. مکانیزمهای انتشار گستردهتر نیز میتواند ریسک نقدینگی را در بازارهای بین بانکی و بازار دارایی منتقل کند. ملاحظه دوم ریسک سیستمی آن است که باید قیمت گذاری شود. ریسک نقدینگی بازار نوعا به عنوان هزینه یا مازاد در ادبیات قیمتگذاری دارایی وجود داشته و بر قیمت دارایی در جهت مثبت اثرگذار میباشد.
تفاوتهایی از سایر ریسکهای مالی
ریسک نقدینگی در ابتدای امر همان ریسک ثانویه بوده و به این مفهوم است که ریسک نقدینگی همواره به دنبال یک یا چند واحد افزایش در سایر ریسکهای مالی افزایش مییابد. ریسک نقدینگی به همین دلیل ریسک پربرآیند نامیده میشود. نقش اصلی بانک فراهم کردن نقدینگی برای اقتصاد است و برای ایجاد بحران نقدینگی تولید نمیشود. تصور این موضوع سخت است که بانک دارای مساله نقدینگی بدون داشتن زیان جدی به واسطه ریسک بازار، اعتباری یا عملیاتی میباشد.
دوم آن که پوشش ریسک نقدینگی متفاوت از پوشش سایر ریسکهای مالی است و همه در نگهداری سرمایه مقرراتی یا اقتصادی در برابر زیانهای بالقوه در قالب خالص ارزش دارایی عادت کرده اند. مقدار کافی در چارچوب مدل ارزش در معرض خطر تعیین میشود و این به معنای آن است که از طریق محاسبه توزیع زیان بهطور یک افق زمانی معین (یک روز، ۱۰ روز، یک سال) و استخراج مقدار مبلغ سرمایه نگهداری شده میتوان به عنوان سپر در برابر زیانهای ناخواسته از انتهای توزیع با فاصله اطمینان (۹۹ تا ۹۹.۹۵ درصد) استفاده کرد.
منابع ریسک نقدینگی
ریسک نقدینگی هر دو سمت ترازنامه را ممکن است تحت تأثیر قرار دهد در صورتی که نقدینگی از فروش یا گزارش داراییها یا نقدینگی در دسترس از محل منابع متنوع تامین وجه (ایمن شده و ایمن نشده) حاصل میشود و این در حالیست که تامین الزامات در سررسید ناکافی باشد. رویداد آغازین در اکثر موارد با آسیب پذیری موجود در ترازنامه بانک روبرو شده و درنتیجه نقدینگی نامساعد را سبب میشود.
نمونههای بسیاری از رویدادهای آغازین در بازار یافت میشوند که عبارتند از: تبلور بازار، زیانهای اعتباری یا عملیاتی در بانک، خسارت به شهرت بانک، یا تنش نقدینگی در سطح بازار؛ که رایجترین منابع آسیبپذیری بانک در عدم تطابق نقدینگی بین داراییها و بدهیها (داراییها غیرنقدتر از بدهی میباشد) بوده و گزینههای معنی دار بانک با توجه به طرفهای مقابل و مشتریان (نظیر حق داشتن سپردههای دیداری برای بیرون کشیدن وجه از حساب در هر دوره از زمان و عدم تجدید حق ارائه کنندگان تامین مالی در بازار پول در کوتاه مدت تا تامین وجه در پایان قرارداد) مطرح میشوند.
نمونه ای از رویداد آغازین مربوط به زیانهای عمده ای میشود که –بعد از شناخته شدن در بازار- تامین وجه ایمن نشده را از سایر بانکها از دسترس خارج میکنند. نمونه دیگر مربوط به کاهش در ارزش بازاری وضعیت مبادله ابزار مشتقه بوده است که وثیقه مازاد را برای طرف مقابل در نظر گرفته یا نقدشوندگی را تحت شرایط نامساعد فراهم میکند. افشاء زیانهای عمده از پورتفوهای اعتباری (به عنوان مثال ذخیره زیان عمده تسهیلات) یا زیانهای عمده به واسطه ریسکهای عملیاتی (به عنوان مثال فرآیندهای تسویه نادرست) رتبه بیرونی بانک را کاهش داده و احتمالا بحران نقدینگی را برای بانک ایجاد میکند. این ریسکها اغلب با یکدیگر در ارتباط بوده و افشاء آنها میتواند شدیدا بر شهرت بانک و در نتیجه بر موقعیت نقدینگی اثرگذار باشند.
اندازهگیری ریسک نقدینگی
برای ارزیابی ریسک نقدینگی به طور کمی، بانکها سه نوع تحلیل را به کار میگیرند: تحلیل نقدینگی ترازنامه، تحلیل سرمایه نقد و تحلیل عدم تطابق در سررسید. در حالی که تحلیل ریسک نقدینگی تنها نیازمند ارزیابی نقدینگی اقلام مختلف ترازنامه هستند، رویکرد عدم تطابق در سررسیدها تنها از مبلغ تعدیلات رفتاری مدل سازی استفاده میکنند. بنابراین درجه پیچیدگی و درجه صحت ارزیابی، زمانی افزایش مییابد که حرکت از تحلیل نقدینگی ترازنامه به رویکرد عدم تطابق در سررسیدها اتفاق افتد.
استراتژی مدیریت ریسک نقدینگی
هر بانک باید برای مدیریت نقدینگی به طور روزانه استراتژی توافق شده ای داشته باشد و باید در سطح کل سازمان ارتباط برقرار کند. هیات مدیره باید استراتژی مدیریت ریسک را تایید کرده و بالاخره برای هر جنبه از پیاده سازی و ایفاء نقش مسئولیت داشته است. البته در اکثر موارد، استراتژیها توسط مدیران ارشدی که با یکدیگر کار میکنند فرمول بندی میشوند. آنگاه نتایج، شکل توصیههای ارسالی به هیات مدیره برای تایید رسمی را به خود میگیرند.
یکی از مهمترین الزامات برای استراتژی مدیریت ریسک نقدینگی ایجاد و تعیین محدودههایی برای ریسک است و استراتژی ریسک نقدینگی باید رویکرد کلی را تنظیم کند که بانک برای مدیریت ریسک نقدینگی در پیش گرفته و شامل اهداف مناسب، کمی متنوع و کیفی میباشد. هیات مدیره باید گامهای مسئولانه برداشته تا اطمینان حاصل کند که حدود تعیین شده با تحمل ریسک بنگاه سازگاری دارد. همان گونه که حدود ریسک باید متناسب با ماهیت، دامنه و پیچیدگی فعالیتهای بانک باشد.
هیات مدیره و مدیریت ارشد در تعیین استراتژی مدیریت ریسک نقدینگی نیاز به در نظر گرفتن این نکته دارند که مدیریت ریسک نقدینگی با سایر اهداف برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت ریسک هماهنگی داشته و به عنوان مثال در تهیه برنامههای استراتژیک برای افزایش عایدی از طریق رشد سریع تسهیلات، باید ریسک نقدینگی و ملاحظات تامین وجه را در نظر گرفت.
توجه خاصی باید به ارتباط حیاتی بین ریسک نقدینگی و ریسک شهرت معطوف گردد. همان گونه که مشاهدات یک کارشناس خاص نشان میدهد: تنها چند هفته طول میکشد تا نامی را تخریب کرد اما برگرداندن آن به حالت قبل چندین سال به طول میانجامد. مدیران ارشد بانک قبل از اقدامات عمده کسب و کار باید موارد کلیدی نظیر موارد ذیل را در نظر بگیرند:
الف- چگونه عملیات کسب و کار جدید، به عنوان مثال وام دهی درجه دوم، ممکن است بر شهرت بانک اثر بگذارد؟
ب- چگونه در تبیین مساله بالقوه در ارتباط با کسب و کار جدید در چند دوره زمانی آتی ممکن است تبلیغات منفی جذب این مساله گردد؟
توافقنامه بال و ریسک نقدینگی
مقررات گذاران پیش از انتشار بال 2 یعنی پیشنهادات سرمایه مبتنی بر ریسک سال 2006 در ابتدا شمارش ریسکهای اثرگذار بر بانک را به صورت کلی در نظر گرفته و دفاتر معینی با بخشهای ترازنامه را متاثر میسازند. این ریسکها تحت عنوان ریسک عملیاتی و ریسک نقدینگی هستند. اگرچه ریسک نقدینگی به عنوان کانون اصلی تمرکز بال 2 مطرح نبوده است، هنوز هم بخش کامل الزامات رکن 2 میباشد. مجلد "تجربیات موفق برای مدیریت ریسک نقدینگی" توسط بانک تسویه بین المللی در فوریه سال 2000 نه تنها انتشار قواعد سرمایه ای جدید را قدیمی نموده بلکه الزامات تطبیق با رکن 2 برای مدیریت ریسک نقدینگی را تعریف میکند. از آن زمان به بعد، ریسک نقدینگی توجه بیش از پیش مقرراتگذاران و مدیریت ارشد در بانکها را به خود جلب کرده است.
مدیریت ریسک نقدینگی یک جنبه کلیدی از رهنمود بال 3 را تشکیل داده و منوط به بررسیهای مقرراتی بالا از زمان بروز بحران مالی میشود. نقدینگی به عنوان یک اولویت بحرانی برای گروه 20 ، هیات ثبات مالی و مقررات گذاران در سطح جهانی داشته و بال 3 برای اولین بار است که مجموعه هماهنگ از استانداردهای نقدینگی را در سطح بین المللی تهیه کرده و مورد توافق قرار داده است و همراه با نسبتهای کمی و سنجههای مختلف تشکیل شده که عبارتند از:
الف- نسبت پوشش نقدینگی سنجه ای از نسبت داراییهای نقد در دسترس برای مجموعه خالص جریان خروجی نقد در طی یک دوره تنش 30 روزه میباشد و مبتنی بر تعدادی از فرضیات جریانات نقد است و برای اطمینان از مقاومت کوتاه مدت در برابر انحراف نقدینگی طراحی میشود.
ب- نسبت خالص تامین مالی پایدار یک مفهوم نسبت نقدینگی ساختاری است که هدف از آن حصول اطمینان از استفاده از بدهیهای باثبات و بلندمدتتر جهت تامین وجه داراییهای غیرنقد و بلندمدت میباشد.
ج- مجموعه ای از سنجههای پایش که به ناظران در راستای تحلیل روندهای نقدینگی در سطح بانک و سیستم بانکی کمک میکنند.
- ریسک مالی
- ریسک بازاری
- ریسک اعتباری
- ریسک غیرسیستماتیک
- ریسک نرخ بهره
- BCBS (2010). “Basel III: International framework for liquidity risk measurement, standards and monitoring,” 16 December 2010.
- BCBS (2013). “Basel III: The Liquidity Coverage Ratio and Liquidity Risk Monitoring Tools,” January 2013.
- BCBS (2014). “Basel III: The Net Stable Funding Ratio,” October 2014.
- BIS paper (2000). ‘‘SoundPracticesonManagingLiquidityRisk,’’BIS,February 2000.
- Donald Howard (1990). Quote from 1977 reprinted in ‘‘Liquidity Lessons for the 90s,’’ David Cates, Bank Management, April 1990.
- Nikolaou, K. (2009). Liquidity (risk) concepts: definitions and interactions,European Central Bank Working Paper Series. No 1008.