تورم هسته (Core Inflation)
مفهوم: تورم هسته
والد: تورم
بعد: پوشش
فرزند: تورم بر پایه شاخص قیمت مصرفکننده، تورم بر پایه شاخص قیمت تولید کننده، تورم بر پایه شاخص قیمت عمدهفروشی، تورم بر پایه کالاهای قابل تجارت
در بحث سیاستگذاری پولی و هدفگذاری تورمی یکی از نگرانیهای اصلی مقامهای پولی، وجود «روند» در تورم است نه صرفا نوسان در نرخ آن. به طور کلی، دلیل این امر آن است که مقام پولی ممکن است قادر به کنترل تمامی تغییرات رخ داده در سطح عمومی قیمتها نباشد، زیرا برخی از این تغییرات ممکن است به طور مستقیم تحت کنترل بانک مرکزی نباشد (مانند شوکهای عرضه مواد غذایی) یا اینکه به دلیل ماهیت پرنوسان قیمت، مقام پولی تمایلی به کنترل آن نداشته نباشد. در واقع، چنیین تغییراتی معمولا ماهیت کوتاهمدت و میانمدت دارند. بنابراین، مقام پولی تلاش میکند تا آن بخش از تورم اندازهگیری شده را استخراج نماید که قابلیت رصد داشته باشد و بتواند آن را با استفاده از ابزارهای پولی خود کنترل کند. این جزء پایدار تورم، تورم هسته نامیده میشود.
تورم هسته، سنجهای است که به دنبال کنترل روند تورم بنیادین به واسطه شرایط پایهای عرضه و تقاضا بوده است. تورم هسته ترکیبات شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) را به گونهای حذف میکند که نشاندهنده میزان زیادی از تلاطمی است که امکان انحراف ناخواسته را ایجاد خواهد کرد. تورم هسته فقط شامل پایدارترین تکانهها در سطح عمومی قیمتها است. با توجه به اینکه روشهای اندازهگیری تورم هسته به دنبال خارج کردن نوسانات غیرپولی رخ داده در قیمتها هستند، تورم هسته میتواند به عنوان تورمی مورد توجه قرار گیرد که ناشی از اعمال سیاست پولی است
در رویکردهای مختلفی که برای محاسبه تورم دنبال میشود از ترکیبات مختلفی برای شاخصسازی و محاسبه تورم استفاده میشود. در محاسبه تورم هسته، ترکیبات شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) به گونهای حذف میشود که نشاندهنده میزان زیادی از تلاطمی است که امکان انحراف ناخواسته را ایجاد خواهد کرد. بنابراین تورم هسته از این جهت با تورم محاسبه شده برمبنای شاخصهای نظیر قیمت مصرفکننده، قیمت تولید کننده، شاخص قیمت عمدهفروشی و کالاهای قابل تجارت متفاوت است.
محتویات
تعریف[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تورم هسته، سنجهای است که به دنبال کنترل روند تورم بنیادین به واسطه شرایط پایهای عرضه و تقاضا بوده است. تورم هسته ترکیبات شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) را به گونهای حذف میکند که نشاندهنده میزان زیادی از تلاطمی است که امکان انحراف ناخواسته را ایجاد خواهد کرد. رایجترین عامل حذفشده مربوط به هزینه خوراکیها و انرژی میشود. قیمت خوراکیها ممکن است تحت تأثیر عواملی بیرون از اقتصاد نظیر جابجاییهای زیست محیطی باشد که منجر به مشکلاتی در رشد محصولات میشود. هزینههای انرژی نظیر تولید نفت میتواند تحت تأثیر نیروهای بیرون از عرضه و تقاضای سنتی نظیر اختلاف عقاید سیاسی بوده است.
شاخص قیمت مصرف کننده CPI هر دو گروه مصرفکننده و کسب و کارها را تحت تأثیر قرار میدهد. اما، این شاخص ممکن است بهترین مقیاس تورم نباشد تا بر اهداف سیاستی تمرکز داشته باشد. سیاستگذاران عموماً، بر جابجاییهای مداومتر در قیمتها تمرکز میکنند. سنجههای محاسبه روند بنیادین تورم در محاسبه تورم هسته نیز کاربرد خواهند داشت.
چرا تورم هسته مهم میباشد؟[ویرایش | ویرایش مبدأ]
برای درک بهتر این موضوع که چرا تورم هسته ممکن است ابزاری مهم برای سیاستگذاران باشد، از بحث در خصوص اهداف سیاستی میتوان آغاز کرد. تورم هسته به طور مطلوب عبارت است از :
- تورم هسته شاخصی مناسب از روندهای جاری و آتی در تورم
سنجههای هسته در تحلیل مسیرهای جدید توسعه با ابزارهایی کمک خواهند کرد که مقام پولی به واسطه آن میتواند اختلالات و نوسانات کوتاهمدت در دادهها را در یک روند مستمر جدا کند. توجه به سیاست پولی با وقفه متغیر و طولانی بر تورم اثرگذار بوده و بانکهای مرکزی در مقایسه با سطح جاری بیشتر به تکامل آتی تورم توجه خواهند کرد. دادههای اخیر در خصوص تورم ممکن است یکی از بهترین منابع اطلاعاتی در باره جابجاییهای آتی باشد.
- تورم هسته، سنجه مناسبی از تورم برای اقدامات تجربی است
سیاستگذاران همچنین به توسعه درک تکامل تعاملات بین سیاست پولی، فعالیت اقتصادی و تورم اهمیت میدهند. این موضوع نشاندهنده نیاز به تحقیقات تجربی همراه با تحقیق در قواعد سیاستی است. این صورت جلسه تحقیقاتی نیازمند اندازهگیری صحیح تورم است و همچنین این امکان را افزایش میدهد که برخی از تغییرات در قیمتها اگرچه از نظر فنی به تورم کمک میکند اما نباید در اندازهگیری تورم، مورد استفاده در تحقیقات تجربی، لحاظ گردد.
- یک هدف دستیافتنی برای سیاست پولی
اگر بتوان نوسانات قیمت را از منابع غیرپولی خارج کرد، تورم هسته نتیجهشده میتوانست به عنوان سنجهای از تورم که نتیجه سیاستهای اتخاذ شده در این زمینه است مورد توجه قرار گیرد. بنابراین، برخی از سنجههای تورم هسته میتوانند توسط مقامات پولی در مقایسه با نرخهای تورم منتشر شده قابل کنترل باشند. این رابطه نزدیکتر نشان میدهد که تورم هسته ممکن است هدف بهتری برای سیاست پولی در مقایسه با نرخ های تورم منتشر شده باشد.
- شفافیت ساخت
ممکن است ساختن سنجه قیمتی هسته به یک روش نسبتاً آسان، مستقیم و مفید باشد. این کار، ارتباط مفاهیم گفتگوی سیاستی را تسهیل میکند.
- شباهت در ابزارها
هر سنجه هسته مفید ممکن است دارای ابزاری قابل مقایسه برای متغیر تورم هدف در یک دوره زمانی طولانیمدت باشد.
مبدأ و تاریخچه تورم هسته[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تورم هسته مفهومی است که محل تمرکز بر روی حواشی اصلی مناظرههای آکادمیک در یک دوره طولانی بوده است. علیرغم تواتری که اصطلاح مذکور در مباحث سیاستی مورد استفاده قرار میگیرد، ظهور آن در انتشارات اصلی دانشگاهی کمیاب بوده است. این امر با این فرض که اصطلاح مذکور برای مدت معینی مورد استفاده قرار میگیرد شاید تعجبآور باشد. در جستجو از پایگاه دادههای جیاستور (JSTOR)، اولین ظهور اصطلاح «تورم هسته» از شردر (1952) است. شردر از این اصطلاح در چارچوب بحث شکاف تورمی استفاده کرد و ایالات متحده معتقد بود که در اوایل دهه 1950 با آن مواجه شده بود. شردر هیچ بحث اضافهای از تورم هسته ارائه نمیکند و چارچوبی که در آن او از این اصطلاح استفاده میکند، ایجاد اتصال بین استفاده خود از این مفهوم و کاربردهای معاصر را سخت میکند. منبع بعدی که بروز مییابد، مربوط به مطالعه اسپرینکل (1975) بوده است که از اصطلاح مذکور در چارچوب بحث چشمانداز کوتاهمدت برای اقتصاد آمریکا استفاده میکند.
مفهوم تورم هسته به عنوان رشد مجموع قیمتها به غیر از خوراکیها و انرژی در مقاله 1975 رابرت جی. گوردون معرفی شد. این یک تعریف از «تورم هسته» بود که برای اهداف سیاسی مورد استفاده قرار گرفت. مدل تورم هسته بعدها توسعه پیدا کرد و توسط اوتو اکشتاین (Otto Eckstein) پشتیبانی شد و حاصل آن در مقاله منتشر شده در سال 1981 ارائه شد. طبق نظریه اقتصادی تاریخشناس معروف مارک ای. واین، «اکشتاین اولین فردی بود که تعریف رسمی از تورم هسته ارائه کرد» و همچنین «نرخ روند افزایش قیمت عرضه کل» را تعریف و ارائه نمود.
رویکردهای جایگزین برای اندازهگیری تورم هسته[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ابتداییترین رویکردی که احتمالاً بسیار هم مورد استفاده قرار میگیرد، دستههای معینی از قیمتها در محاسبه نرخ تورم را شامل نمیشود و از آن اصطلاحاً با رویکرد «غیر از خوراکیها و انرژی» برای اندازهگیری تورم هسته نام میبرند و منشأ مفهوم تورم هسته در دهه پرنوسان1970 را تشکیل میدهد. اخیراً، تلاشهای بسیاری صورت گرفته است تا اندازهگیری تورم هسته را بر مبانی سخت استوار کنند. رویکردهای جدیدتر دارای دو ویژگی کلیدی مشترک هستند. اول آنکه رویکرد آماری را بیشتر از رویکرد رفتاری نسبت به مسأله اندازهگیری قیمتها قبول میکنند. و دوم آنکه، مفهوم پولی و جایگزین تورم را به گونه ای ملاک قرار میدهند که در مقابل مفهوم هزینه زندگی سنتی اقتصاد خرد به عنوان نظریه راهنما در نظر گرفته شود.
رویکرد مدلسازی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
رویکرد مدلسازی نقطه شروع خود را در تعریف رفتاری از تورم هسته قرار داد. این رویکرد در تحقیقات کواح و واحی (1995) ارائه شدند و سایر محققانی که با مدل خودرگرسیون برداری ساختاری کار میکنند، مطالعه اصلی خود را بر مبنای مطالعه کواح و واحی قرار دادند.
رویکرد مدلسازی به تلاش برای تعریف تورم هسته و استفاده از مدلی برای عملیاتیشدن آن مربوط میشود. این رویکرد مزیتی را ارائه میکند که پیوند مستقیمی را بین سیاستگذاری و تورم هسته ایجاد میکند تا تورم از طریق آن سیاست قابل کنترل باشد. این پیوند مشخص میکند که چرا مقامات پولی به این سنجه از تورم اهمیت میدهند. یک ویژگی رویکرد مدل ساختاری آن است که زمان رسیدن داده جدید سریهای تورم هسته تاریخی تولید شده توسط مدل را تغییر میدهد. ویژگی دیگر نیز آن است که اطلاعات موردنیاز مستقیماً از جانب سیاستگذار میرسد. این ویژگیها اطمینان میدهد که تمامی اطلاعات متغیر و بسیاری از تکنیکهای بروز شده برای تخمین روند مورد استفاده قرار میگیرند. این برآوردها در طول زمان تکمیل خواهند شد.
رویکرد آماری[ویرایش | ویرایش مبدأ]
محققانی که از رویکرد آماری استفاده میکنند مستقیماً بر روی این مسأله تمرکز دارند که چگونه تورم هسته را با استفاده از دادههای موجود میتوان اندازهگیری کرد. آنها نوعاً شاخصهای قیمت و نرخهای تورم منتشر شده را به عنوان نقطه شروع در نظر میگیرند و سؤال میکنند که دادههای در دسترس چگونه برای تهیه مقیاس هسته مورد استفاده قرار میگیرد. به طور کلی، این تحقیق میتواند به دو شاخه تقسیم شود که به طور مؤثر به رویکرد تجمیع شده یا تجمیع نشده مربوط میشود.
رویکرد تجمیع شده به طور انحصاری و خاص بر اطلاعات موجود در پویایی شاخص کل تمرکز دارد. تورم هسته در این روش با حذف جزء اخلال به دست میآید که ممکن است به عنوان اختلال در نظر گرفته شود و یا این که به دو جزء تقسیم شوند تا نوسانات کوتاهمدت و اختلالات موجود را نشان دهد و جای نگرانی برای تلاطم یا منبع آن وجود نداشته باشد.
رویکرد تجمیع نشده به طور خاص و انحصاری بر توزیع دادههای مقطعی شاخصهای زیرمجموعه متمرکز شده است. در این مقیاسها، تغییرات عمده و متلاطم در شاخصهای زیرمجموعه با برخی از آستانهها (نظیر ابزار توزیع) مقایسه میشوند. از این نوسانات به عنوان تغییرات مبهم یا خاص در قیمتها تعبیر میشود و شامل گرایش در روند کلی حرکت قیمتها نمیشود.
- Johnson, M. (1999). Core inflation: A measure of inflation for policy purposes. Measures of underlying inflation and their role in the conduct of monetary policy, 86-134.
- Wynne, M. A. (2008). Core Inflation: A Review of Some Conceptual Issues. Review-Federal Reserve Bank of St. Louis, 90(3), 205.
- Rich, R. W., & Steindel, C. (2005). A review of core inflation and an evaluation of its measures. FRB of New York Staff Report, (236).
- Hogan, S., Johnson, M., & Laflèche, T. (2001). Core inflation (No. 89). Bank of Canada.