تئوری مقداری پول (Quantity Theory of money)

مفهوم:

والد:

بعد:

فرزند:


لید

تئوری مقداری پول،‌ نظریه‌ای است مبتنی بر ارتباط علّی بین عرضه پول و سطح قیمت‌ها. این نظریه بر مبنای رابطه مبادله بنا نهاده شده است و بیان می‌دارد که میزان پول در گردش در یک دوره معین معادل با سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات فروش‌رفته است. عرضه پول (M) ضربدر سرعت گردش پول (V)برابر است با سطح قیمت (P) ضربدر حجم مبادلات کالاها و خدمات (T)یعنی (M•V = P•T) . بر اساس این تئوری عرضه پول بر فعالیت‌های اقتصادی و نرخ تورم به طور معنی‌دار اثرگذار است.

تعریف به حد

تئوری مقداری پول یکی از نظریات اقتصاد کلان کلاسیک و رایج است که رابطه بین مقدار پول و سطح قیمت‌ کالاها و خدمات را در یک اقتصاد نشان می‌دهد.

وجوه افتراق یا شقوق مختلف

تئوری مقداری پول در کنار تورم ناشی از فشار تقاضا و تورم ناشی از فشار هزینه از دلایل ایجاد تورم به ‌شمار می‌رود که مبتنی بر ارتباط علّی بین عرضه پول و سطح قیمت‌ها می‌باشد.

فهرست مطالب

تاریخچه و روند توسعه‌یافتگی تئوری مقداری پول[ویرایش | ویرایش مبدأ]

تئوری مقداری پول (QTM)۱ یکی از مدل‌های اقتصاد کلان کلاسیک و رایج است که رابطه بین مقدار پول در یک اقتصاد و سطح قیمت‌های کالاها و خدمات را نشان می‌دهد. نظریه مقداری پول بیان می‌کند که قیمت‌های کل (P) و کل عرضه پول (M) مطابق با رابطه P = VM/Y در ارتباط بوده به طوری که Y تولید حقیقی و V سرعت گردش پول می‌باشد. حروف کوچک انگلیسی این متغیرها، نشان‌دهنده درصد تغییر یا نرخ‌های رشد بوده و تئوری مقداری پول برابر با این رابطه است : p = v + m – y که در آن p نرخ تورم، y ، v و m  به ترتیب نرخ‌های رشد تولید، سرعت گردش پول و حجم پول را نشان می‌دهند. اشاره ضمنی تئوری مقداری پول آن است که تغییرات معین در نرخ رشد پول منجر به تغییر برابر در نرخ تورم شده همانطور که میلتون فریدمن ادعا کرد: «تورم همواره و در هر کجا یک پدیده پولی است».

از لحاظ تاریخی، این نظریه حداقل به اواسط قرن 16 برمی‌گردد زمانی که فیلسوف اجتماعی فرانسوی ژان بودین۲ برای اولین بار تورم قیمتی را که پس از آن در اروپای غربی در حال افزایش بود به فراوانی پول‌های فلزی وارداتی از معادن مستعمره‌های اسپانیایی در آمریکای جنوبی نسبت داد. بعد از اعمال اصلاحات، رفع پیچیدگی‌ها و توسعه قابل توجه در اواخر قرن‌های 17 و 18، نظریه مقداری در جریان اصلی سنّت پولی اورتودوکس توسط جان لاک، ریچارد کانتیلون و دیوید هیوم۳، ادغام شد. با تشکیل هسته مرکزی تحلیل پولی کلاسیک در قرن ۱۹ام، نظریه مقداری هر دو چارچوب مفهومی مسلّط برای تفسیر رویدادهای مالی و بنیادهای اصلی دانش‌محور از نسخه‌های سیاستی اورتودکسی ارائه گردید که برای حفظ استاندارد طلا مورد استفاده قرار گرفت.

مشهورترین نسخه رابطه مقداری بدون شک نسخه نقل و انتقالات فرموله شده توسط سیمون نیوکامب در سال 1885 است که توسط ایروینگ فیشر (1911) با معادله MV = PT به شهرت رسید. در این نسخه، رویداد اولیه به صورت مبادله نمایان شد و طبق تعریف مبادله‌ای است که در آن هر فعال اقتصادی، کالاها و خدمات یا اوراق بهادار را به فعال دیگر منتقل می‌کند و در ازای آن، پول دریافت می‌کند. سمت راست معادله‌ها به انتقال کالاها، خدمات یا اوراق بهادار مربوط می‌شود و سمت چپ نیز با انتقال پول معادل با کالاها و خدمات سازگاری پیدا می‌کند.

علی‌رغم مطالعه تجربی انجام شده در معادلات تراکنش‌ها که به طور قابل توجه توسط ایروینگ فیشر (1911) و کارل اسنایدر (1934) ارائه شد، پیچیدگی‌های مفاهیم مبادله و سطح عمومی قیمت‌ها هرگز به طور رضایت‌بخش حل نشد. لذا در مطالعه جیمز انگل (1936) بسیاری از اقتصاددانان تمایل به ارائه «شکل درآمدی رابطه مقداری» و به نوعی معادله کمیت از نظر معاملات درآمد (مالی) به جای معاملات ناخالص را بیان کردند.

از سوی دیگر، اقتصاددانانی نظیر پیگو که با دانشگاه کمبریج در ارتباط بود، رویکردی (تاحدودی) متفاوت با نظریه مقداری داشتند و تمرکز اصلی آنها به جای عرضه پول، بر تقاضای پول بود. استدلال آن‌ها بر این اصل استوار بود که سهم معینی از عرضه پول برای مبادلات مورد استفاده قرار نخواهد گرفت و این سهم برای راحتی و امنیت نگهداری وجه نقد، در دسترس خواهند بود. این سهم از وجه نقد به طور معمول با k نمایش داده می‌شود و سهمی از درآمد اسمی P.Y است. اقتصاددانان کمبریج نیز تصور می‌کردند که عامل ثروت در این معادله نقشی را ایفاء خواهد کرد اما این عامل اغلب برای آسانی کار حذف می‌شود. بنابراین رابطه کمبریج به این شکل استخراج گردید: Md=k.P.Y.

در این میان، کینز انتقاداتی را به تفسیر نظریه مقداری وارد کرد و تئوری مقداری پول را در بلندمدت صحیح دانست اما معتقد بود در کوتاه‌مدت مصداق ندارد. کینز معتقد بود که برخلاف تصور معاصر، سرعت و ستانده ثابت نیستند اما به شدت قابل تغییر هستند و مقدار پول اندکی در تعیین و هدایت قیمت در کوتاه‌مدت دارای اهمیت می‌باشد. نظریه مذکور توسط میلتون فریدمن در سال 1956 مجدداً ارائه شد و در پاسخ به مطالعه جان مینارد کینز و مکتب کینزی مطرح شد. لذا این رویکرد تحت عنوان تئوری مقداری مدرن نام‌گذاری شد.

فرضیه‌های تئوری مقداری پول[ویرایش | ویرایش مبدأ]

این نظریه شامل مجموعه‌ای از عوامل و قضیه‌های مرتبط با هم هستند که فرضیه هدایت قیمت‌ها توسط پول را پشتیبانی می‌کنند. مهم‌ترین عوامل به شرح ذیل ارائه می‌شوند.

·       کمیت‌های متناسب پول و قیمت: قیمت با نسبتی دقیق در مقایسه با تغییرات در مقدار پول تغییر می‌کند و به این معناست که درصد تغییر معین در حجم پول متناسب با درصد تغییر مشابه در قیمت کالاهاست. باید توجه شود که کمیت‌های متناسب اشارات ضمنی دارند که تقاضا برای تراز حقیقی نقد و همتای آن یعنی سرعت گردش پول به طور کامل باثبات باقی می‌مانند.

·      نقش غیررسمی پول: مسیر علی و معلولی یا کانال تأثیرگذاری از M به P حرکت خواهد کرد و به این معناست که تغییرات پولی ابتدا صورت می گیرد و سپس تغییرات قیمت را سبب می‌شود. در این رابطه علی و معلولی، پول یک متغیر فعال بوده و سطح قیمت‌ها، تأثیر‌پذیر یا وابسته خواهد ماند. رابطه پیشینی- پسینی بین پول و قیمت‌ها نشان می‌دهد که تغییر در M در درجه اول یک عدم تعادل بین M و P به‌وجود می‌آورد. سپس این عدم تعادل با ایجاد نیروهایی باعث می‌شود تا P تغییر کند. قیمت‌ها برای تغییر تا زمانی که کمیت‌های متناسب به حالت اول بازگردند، تغییر می‌کند و عدم تعادل حذف می‌شود.

·      خنثی بودن پول: به استثنای دوره‌های تعدیل انتقالی، تغییرات پولی هیچ اثری بر متغیرهای اقتصادی حقیقی مانند ستانده کل، اشتغال و ترکیب محصولات نخواهد داشت و استدلال بر این است که این متغیرها تحت شرایط غیرپولی تعیین می‌شوند.

·      نظریه پولی سطح قیمت: سطح قیمت به طور برجسته و مسلط تحت تأثیر تغییرات مقداری پولی بوده است. این مسأله نشان می‌دهد که بی‌ثباتی سطح قیمت‌ها اصولاً از انحرافات پولی سرچشمه می‌گیرد و ارتباطی به انحراقات غیرپولی ندارد. بنابراین، تورم و کاهش قیمت‌ها عمدتاً به رفتار نامنظم حجم پول و نه عوامل غیرپولی ایجادکننده بخش واقعی اقتصاد اشاره دارند.

·       برون‌زا بودن حجم اسمی پول: حجم اسمی پول از سوی عواملی غیر از طرف تقاضا تعیین می‌شوند. این الزام به عنوان استنباط از این قضیه است که M یعنی حجم اسمی پول یک عامل مستقل علی و معلولی و هدایت کننده P یعنی سطح عمومی قیمت‌هاست.

چالش‌ها و انتقادات وارد بر تئوری مقداری پول[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در طی زمان انتقادهای زیادی به تئوری مقداری پول وارد و توسط اقتصادانان بزرگی نظریه مقداری پول به چالش کشیده شد. در این میان، انتقادات کینزی از تئوری مقداری پول به شرح ذیل است:

·       بر خلاف نظریه‌پردازان مقداری پول که اعتقاد دارند k یا V حداقل در کوتاه‌مدت ثابت است، اما کینزین‌ها و پیروان آن‌ها معتقدند که این متغیرها به شدت بی‌ثبات و متلاطم می‌باشند. درواقع، در سرعت گردش پول عوامل زیادی از جمله مصرف‌کننده و انگیزه‌های مخارج دخیل هست و نمی‌تواند ثابت باشد.

·      نظریه‌پردازان آن دوره معتقد بودند عرضه کل پول عمدتاً برون‌زا است. این د رحالی است که کینزین‌ها معتقدند که این متغیر درون‌زا بوده و تابع عوامل حقیقی تعیین‌کننده تولید و تجارت می‌باشد.

·      نظریه مقداری کلاسیک پول یک وضعیت تعادلی نرمال یا تعادلی در اشتغال کامل است که به معنای اشتغال کامل تمام منابع است زیرا افزایش مخارج پولی به طور نسبی منجر به افزایش قیمت‌ها شده و در چنین شرایطی هرگونه افزایش بیشتر در تولید و تجارت در کوتاه‌مدت غیرممکن خواهد بود. کینز در طی سال‌های رکود بزرگ اینگونه استدلال کرد که کمبود منابع (عدم اشتغال کامل منابع) اغلب وضعیت نرمالی بوده است و افزایش در مخارج پولی باعث اشتغال مولد منابع بیشتری شده که در نتیجه افزایش ستانده (تولید) و تجارت را به دنبال خواهد داشت و در برابر تورم احتمالی ناشی از افزایش هزینه‌ها مقابله می‌کند.

·       در خصوص تورم بلندمدت‌تر در انتقاد از نظریه مقداری پول کلاسیک، کینز معتقد بود «تاکنون به طور اساسی نگرانی ما مربوط به تأثیر تغییرات در مقدار پول بر قیمت‌ها در دوره کوتاه‌مدت بوده است. اما آیا در بلندمدت رابطه ساده‌تری وجود ندارد؟ این سوالی برای تعمیم تاریخی نظریه است تا صرف یک تئوری.

جستارهای وابسته

  • تورم
  • تورم ناشی از فشار تقاضا
  • تورم ناشی از فشار هزینه
  • سیاست پولی

پانویس/ پاورقی

1- The Quantity Theory of Money (QTM)

2- Jean Bodin

3- John Locke, Richard Cantillon, and David Hume

منابع

  • Froyen, Richard T. Macroeconomics: Theories and Policies. 3rd Edition. Macmillan Publishing Company: New York, 1990. pp. 70–71
  • Howden, D. (2013). The Quantity Theory of Money. Journal of Prices & Markets, 1, 17-30.
  • Humphrey, T. M. (1974). The quantity theory of money: its historical evolution and role in policy debates. FRB Richmond Economic Review, 60, 2-19.
  • Palgrave, R. H. I. (1987). The new Palgrave: a dictionary of economics (Vol. 1). Macmillan.


پیوند به بیرون

الگوهای ناوبری

رده